ابزار مترجم
: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
1 – آیا اهداف انقلاب اسلامی تغییر کرده است؟ عمده ترین شعار مردم و خواست امام. (استقلال ، آزادی ،جمهوری اسلامی )
2- آیا ماهیت دشمنان انقلاب اسلامی تغییر کرده است و دیگر امریکا و متحدان اروپایی او چشم طمع به این مملکت را ندارند؟ البته طی سی سال گذشته و خصوصا دراین چند ماه بعد از انتخابات اوج دخالت و دشمنی غریبان را همه شاهد بودیم.
3 – آیا بعضی از همران اولیه انقلاب دچار استحاله فکری و فرهنگی شده و مسیر خود را انقلاب و امام و مردم جدا کرده اند؟
قضاوت با شما دوست عزیز
اکبر گنجی
در مورد زندگی قبل از انقلاب وی اطلاع زیادی در دست رس نبود، . وی در دوران انقلاب ????ایران از فعالین خیابانی بود که بعدها با تشکیل سپاه پاسداران به آن پیوست و چند سالی رابط فرهنگی سفارت ایران در ترکیه بود و همچنین او با اعضای نهاد اطلاعات نخست وزیری مانند سعید حجاریان ارتباط داشت( محسن سازگارا، سعید حجاریان، بهزاد نبوی از جمله دوستان کشمیری عامل انفجار نخست وزیری بودند. در این انفجار شهید رجایی و شهید باهنر و تعداد دیگری از یاران انقلاب ترور شدند). با پایان جنگ و پس از ورود به دانشگاه، از اوایل دهه? هفتاد گنجی به تدریج از عقاید پیشین خود در زمینههای سیاسی،نسبت دین و سیاست، حقوق شهروندان و نظام سیاسی حاکم فاصله گرفت و به حلقه? کیان پیوست. (تشکیل «حلقه کیان» و انتشار نشریه «کیان» توسط افرادی همچون سروش، کدیور، فاضل میبدی، حجاریان، آرمین، تاج زاده و ... شکل گرفت. در این حلقه اکثر تئوری پردازی های جریان تجدیدنظر طلب علیه انقلاب در آن منتشر می شد و کادرهای ضدمسیر انقلاب اسلامی در آن پرورش می یافتند. این حلقه بعدها به جریان اصلی و محوری دوم خرداد تبدیل شد و مقدمات تجدیدنظر طلبی در نظام را به وجود آورد که به دنبال تشکیل جمهوری مشروطه اسلامی بودند.) .
با پیروزی محمد خاتمی در دوم خردا ???? و در انتخابات ریاست جمهوری، یاران او که اکبر گنجی نیز در میان آنها بود به نام اصلاح طلبان شهره شدند و فعالیتهای گسترده? سیاسی و اجتماعی را پی گرفتند.
وی پس از شرکت در کنفرانس جنجالی ایران پس از انتخابات که بعدها به کنفرنس برلین(کنفرانس برلین اولین گرد هم آیایی مشترک اپوزسیون خارج از کشور بود که در آن تمام گروهای ضد انقلاب داخلی و خارجی شرکت داشتند. این گروها شامل مارکسیتها ، منافقین،سلطلنت طلب ها، کومله، دمکرات، اصلاح طلبان به اصطلاح روشنفکر، ملی مذهبی ها و سکولارها و... بودند). مشهور شد، پس از بازگشت به ایران در فرودگاه مهرآباد تهران در مورخ سوم اردیبهشت ????دستگیر و زندانی شد.
وی پس از آزادی ابتدا جزوه مانیفست جمهوریخواهی را نوشت ودر آن به شدت به ولایت فقیه حمله کرد.
اکبر گنجی در زمان انتخابات ریاست جمهوری دوره? نهم رسما انتخابات را تحریم کرد.. گنجی در مصاحبههایی با خبرگزاریهای بین المللی رسما بر تحریم انتخابات صحه گذارد و به شدت از جدایی کامل دین از سیاست و تأسیس یک جمهوری تمام عیار به جای جمهوری اسلامی دفاع نمود. وی مجدد دستگیر شد. به دنبال زندانی شدن وی رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا جرج دبلیو بوش، تونی بلر نخست وزیر انگلیس خواهان آزادی اکبر گنجی شدند.
گنجی در نامههایی به منتظری و سروش ،علاوه بر وارد نمودن انتقاداتی جدی به حاکمیت ایران، صراحاتا از تغییر نظام سیاسی ایران صحبت کرد.
سرانجام وی دراوایل سال 1385 به آمریکا و کانادا به دامن اربابان خود پناه برد و جوایز متعددی به پاس خدمت از آنها دریافت نمود .
محسن مخملباف جایزه پاراجانوف در ارمنستان خود را به اکبر گنجی تقدیم کرد . او هم اکنون جزوه اتاق فکر فتنه سبز خارج نشین است و به تعبیر مهاجرانی (انگلیس نشین فعلی و وزیر فرهنگ وارشاد دولت اصلاحات) ، ابوزهای موسوی هستند. گنجی علاوه بر همکاری نزدیک با دشمنان ملت ایران طی نشتهای خبری منظم ،میزکرد و مصاحبه با خبرگزاریهای استکباری، به اربابان خود خدمت می نماید. وی اخیرا اظهارات شرم آوری برعلیه اعتقادات مسلمانان و شیعان خصوصت ملت ایران داشته، از جمله شبهه وارد نمودن به وحدانیت خدا، عصمت پیامبر و معصومین (ص) منکر شدن امام زمام و ... این ها کوشه ای از خدمات ارزنده این اصلاح طلب به امریکا ، انگلیس و اسرائیل و دیگر اربابان خود است.
نوشته شده توسط : سروش
مکتب شیخیه توسط شخصی به نام شیخ احمد احسائی (1242-1116 هـق) از اهالی احساء ، پایه گذاری شد که با ارائه تعبیرات فلسفی و عرفانی جدید درباره مقولاتی مانند ماهیت «روح» ، کیفیت معراج ، مفهوم «هورقلیا» ، «رکن رابع» و «شیعه کامل» و همچنین مقام امام در سلسله مراتب وجودی و نحوه ارتباط با آفریدگار موجبات تغییر و تحول گسترده در اندیشه طیفی از طلاب جوان علوم دینی شد و با اندیشههای جدید تلفیقی راه را برای ایجاد و گسترش نحلههای فکری هموار ساخت. نهایتا آنچه مکتب شیخیه در حوزه اندیشه به عمل آورد، سبب نضجگیری بابیه ـ بهائیه شد.
از میان ادعاهای چند گانه «باب» آنچه باعث شهرت وی گشت، ادعای «بابیت» وی بود، بر پایه همین ادعا نیز بود که جنبش اجتماعی در خور توجهی پدید آمد و با بیان جنگهای شگفتآوری با قوای دولتی نقاط مختلف کشور به عمل آوردند و در دل حکومتگران وحشتی عظیم پدید آوردند.
به دنبال این اقدام کلیه بابیان به همراه رهبرانشان از ایران اخراج شدند و به بغداد گریختند. از این زمان روند تغییر محتوایی جنبش بابیه به فرقه بهائیه آغاز شد. و حمایت دول بیگانه و پشتیبانی آنان از بابیان در به ثمر رسیدن این جریان هویدا گشت.
اختلاف دو برادر و درگیری میان پیروان آنان در استانبول دولت استانبول را مجبور کرد که آنها را ابتدا به ادرنه و سپس از ادرنه بهاییان را به عکا (فلسطین) و ازلیان را به قبرس (ماغوسا) تبعید کند. پس از این واقعه روز به روز از تعداد الزلیان کاسته شد و به واقع با مرگ میرزا یحیی صبح ازل (1330 هـ.ق) ازلیگری هم مرد . در عوض بهائیگری قدرت بیشتری گرفت.
پس از مرگ حسینعلی بهاءالله پسر و جانشین او عباس افندی معروف به عبدالبهاء رهبر فرقه بهاییان شد از این زمان به بعد تحرک جدی مبلغان بهایی و به تبع آن رشد بهاییت در ایران آغاز شد و در دوران سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه بهاییان از نفوذ و حمایت فراوان در دستگاه دولتی برخوردار شدند. درزمان رهبری عبدالبهاء، حکومت مشروطه در کشور عثمانی پدید آمد. (1910 م) به این طریق بهاییان به آزادی کامل در نشر عقاید و تعالیم خود نایل شدند. و عبدالبهاء جهت تقویت نفوذ بهاییان در سطح جهان در سالهای (1913-1911 م / 1289-1291 هـ.ق) سفرهایی به کشورهای اروپایی و آمریکایی کرد. در طی این مسافرت عبدالبهاء با برخی از سران مشروطه خواه ایران چون دوست محمدخان معیرالملک داماد ناصرالدین شاه ، سید حسن تقیزاده ، جلالالدوله پسر ظلالسلطان میرزا محمد قزوینی و سردار اسعد ملاقات کرد. در همین سفر بود که وی قبل از رفتن به آمریکا با گروهی از سران پارسی ملاقات کرد. این ملاقاتها بیانگر آن است که عدهای خاص از زرتشتیها و بهاییان و برخی از رجال سیاسی ایران در مقاطع مختلف تاریخ ایران و در ارتباط با تحولات معاصر با یکدیگر همکاری میکردند.
گرچه این پدیده را میتوان به شکلهای مختلف تحلیل کرد و برای آن پایههای اجتماعی و فرهنگی فرض نمود، لیکن بررسی این پدیده با تحولات دیگر، موضوع را جدیتر نشان میدهد. همکاری بهاییان با سران اکابر پارسی هند و عضویت آنان در بسیاری از مجامع و انجمن های سیاسی که توسط این گروه تشکل شده بود، حاکی از آن بود که برخی از بهاییان و سران اکابر پارسی هند با همگامی و همکاری هم ، به طور آرام در حال سرمایهگذاری در بخشهایی از جامعه ایران بودند که روند این حرکت در دوره پهلوی به ویژه محمدرضا شاه نمود خود را آشکار کرد.
رهبر بهاییان جهان همزمان با حکومت پهلوی، «شوقی افندی» نوه دختری عباس افندی بود. در این دوره به علت برنامهریزیها و سازماندهیهای جهانی که با «نقشه ده ساله» شوقی افندی آغاز شد، رشد بهاییت و گسترش آن شتاب گرفت. چنانکه در اواخر سده بیستم میلادی شمار نهادهای بهایی به بیش از 150 مجمع روحانی ملی و نزدیک به 20 هزار مجمع روحانی محلی رسید.[10]
و از همه مهمتر ارتباط قوی و پیچیده بهاییها با دول استعماری و صهیونیسم
در بررسی و عملکرد فرقه بهاییت در ایران، یکی از نکات قابل ملاحظه، ارتباط میان یهودیان و بهاییان و همگانی و همکاری این دو گروه با همدیگر است. گردش یهودیان به بهاییت و نقش آنان در گسترش بهاییگری از نکات بسیار مهم در تحولات معاصر ایران است، که به دور از هر گونه افراط و تفریط باید مورد بازبینی علمی قرار گیرد. به ویژه آنکه ارتباط شبکه بهاییت و صهیونیسم و نقش بهاییان و حمایتهای آنان در استقرار و استمرار حیات دولت اسراییل مطرح شود.
نوشته شده توسط : سروش
"سحام نیوز" در اقدامی تعجب برانگیز، گزارش تحلیلی سخنان رابرت گیتس را از سایت انگلیسی بی بی سی فارسی، کپی و بدون ذکر منبع، آن را منتشر کرد.
به گزارش شبکه ایران، اظهارات ضدایرانی وزیر دفاع آمریکا مبنی بر اعمال تحریم های بیشتر علیه کشورمان، با پوشش کامل سایت رسمی حزب اعتماد ملی روبرو شده است.
رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا چند روز پیش گفت که جامعه جهانی هیچ چاره ای ندارد جز اینکه تحریمهای تازه ای علیه ایران در رابطه با برنامه اتمی این کشور، اعمال کند.
"سحام نیوز" در اقدامی تعجب برانگیز، گزارش کامل این موضوع را از سایت انگلیسی بی بی سی فارسی، کپی و بدون ذکر منبع، آن را منتشر کرد.
دیدار کروبی با "جفری آدامز"سفیر اسبق انگلیس در تهران
نوشته شده توسط : سروش
1- آیا اهداف انقلاب اسلامی تعییر کرده است؟
2- آیا دشمنان انقلااب وایران تغییر ماهیت داده اند؟
3- آیا بعضی از همران دیروز انقلاب دچار استحاله فکری شده اند؟
محسن سازگارا کیست؟
در اینجا ما به دنبال نشان دادن مختصات فکری او به عنوان کسانی هستیم که از سال های اول پیروزی انقلاب در بخش هایی از نظام حضور داشته و سپس طی چند مقطع، تمایلات و وابستگی های واقعی خود را ابراز نموده و سرانجام آشکارا در خدمت دشمنان ایران درآمده است. در واقع، در این نوشتار مبدأ و روند انحراف و نتایج این روند مورد توجه قرار می گیرد تا آشکار گردد که چنین افرادی در اثر تحولات محیطی استحاله پیدا کرده و به اردوگاه دشمن پیوسته اند.
.
به گزارش خبرنگار "تابناک"، این گزارش طولانی و جالب از تولد و آغاز زندگی محسن سازگارا، آغاز و به حال حاضر و مواضع و اظهارات اخیر وی ختم می شود.
این گزارش، از زمان تولد تا حضور او در نوفل لوشاتو میپردازد
از منظر دشمن شناسی، این گروه از افراد را باید جزو دشمنان داخلی به شمار آورد که خطر آنها به دلیل نفاقشان بسی بیشتر از دشمن خارجی است.
سازگارا کیست؟
محمدحسن (محسن) سازگارا، فرزند محمدعلی، در سال 1333 در خانواده ای نسبتاً مرفه در تهران متولد شد و پس از پایان تحصیلات متوسطه وارد دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف کنونی) گردید که احتمالاً در سال 1351 بوده است؛ یعنی زمانی که فعالیت گروه های مختلف مارکسیستی و التقاطی شدت پیدا کرده و گروه های اسلامی نیز فعالیت خود را برای آگاه کردن قشرهای مختلف وسعت داده بودند تا از یک سو اصالت مبارزة صحیح مبتنی بر آموزه های دینی حفظ شده و توسعه یابد و هم ماهیت خطرناک گروه های چپ و التقاطی در به انحراف کشانیدن نهضت اسلامی برای جوانانی که در سطوح مختلف جامعه علیه رژیم شاه فعالیت می کردند آشکار گردد.
در چنان فضایی، سازگارا پس از مدتی از ادامة تحصیل در این دانشگاه معتبر ایرانی منصرف شد و به آمریکا رفت تا در دانشگاه شیکاگو در رشتة فیزیک تحصیل کند. در آن جا به فعالیت های سیاسی روی آورد و بنا به گفتة برخی، به عضویت نهضت آزادی در آمده و عضو انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا شد: «من خودم قبل از انقلاب هم مبارز خارج از کشور بودم. وقتی برای ادامه تحصیل به خارج رفتم از فعالین جنبش دانشجویی خارج کشور هم بودم» (شنود اشباح، ص 601). به نظر نمی رسد وی در داخل کشور در قبل از انقلاب فعالیت سیاسی خاصی داشته و یا عضو تشکلی بوده و خروج وی از کشور در آن زمان هم نمی توانسته انگیزة سیاسی داشته باشد.
از دانشگاه شریف تا نوفل لوشاتو
چنان که اشاره شد سازگارا با ترک تحصیل در اواسط دهة پنجاه شمسی به آمریکا رفت تا در دانشگاه شیکاگو تحصیل نماید. در آن جا بود که عضو نهضت آزادی و نیز عضو انجمن اسلامی دانشجویان شده و سرانجام در زمستان سال 57 و در آستانة تحولات منجر به سقوط رژیم پهلوی، به واسطه و توصیة ابراهیم یزدی، که خود ارتباطات گسترده ای را با سیاستمداران غربی به هم زده بود، برای انجام «امور خبرنگاری و ترجمة متون» به نوفل لوشاتو اعزام گردید و ظاهراً به همین دلیل تحصیلاتش در آمریکا نیز ناتمام ماند.
دربارة سازگارا این سؤال مطرح است که اگر برای ادامة تحصیل دانشگاه آریامهر را رها کرده و به آمریکا رفت، چرا تحصیلش در آن جا را نیمه تمام گذاشت و به نوفل لوشاتو آمد؛ در حالی که «تصور بر این بود که مبارزه تا درازمدت ادامه خواهد یافت»؟ آیا او به قصد مبارزه با رژیم شاه از ایران رفته بود؟ مگر قبل از آن در داخل ایران چه مبارزه ای با رژیم شاه انجام داده بود؟
رفتن او به آمریکا، رها کردن تحصیل و آمدن به نوفل لوشاتو به توصیه و حمایت نهضت آزادی و ورودش به ایران در زمرة همراهان امام (ره)، در کل، یک روند بسیار مشکوک و احتمالاً برنامه ریزی شده برای مقاصد خاصی بوده است. چنان که در مورد قطب زاده چنین بود. در دهة هفتاد شمسی یکی از مقامات اطلاعاتی آمریکا گفته بود «ما در ایران نیروهایی (یعنی جاسوس-هایی) را داریم که در دهة چهارم زندگی (حدود چهل سالگی) هستند». بررسی رویدادهای سه دهة انقلاب و توجه به عملکرد و رفتار افراد می تواند نشان دهد که جاسوسانی از این دست چه کسانی بوده و چگونه عمل کرده اند. از جمله برنامه های آنها قطعاً تشکیل حلقه هایی از افراد مستعد برای ضربه زدن به نظام بوده است.
این حلقه ها با شناسایی مبانی نظام، حمله و هجمه به این مبانی را به طرق مختلف برنامه ریزی می کردند. مهمترین این مبانی، بازگشت به اسلام ناب و نیز نظریة ولایت فقیه بوده که در طول حیات نظام جمهوری اسلامی بیشترین هجمه و حمله به آنها صورت گرفته است. سازگارا در گفتگویی با صدای آمریکا انقلاب اسلامی را یک «تراژدی» توصیف می کند و ضمن آنکه نقش بی بدیل حضرت امام خمینی (ره) را در برپایی و رهبری انقلاب بسیار تقلیل می دهد می گوید:
"به نظر من آنچه در انقلاب 1357 رخ داد یک تراژدی بود. حرکات آقای احمدی نژاد بازگشت به شعارهای اول انقلاب را در دستور کار خود قرار داده که مدتهاست آن نظریههای انقلابی شکست خورده است. این جریان فاقد یک نظریة مدون و هدفمند است. اگر انقلاب محصول یک نسل انقلابی بود و کادرها و مدیران آن توانستند یک انقلاب را با قدرت به پیروزی برسانند،
حتی بسیاری از آنها تجربة شکست خوردن در یک جنگ را هم ندارند بلکه مهمترین افتخار آنها زنجیرکشی و چماقزنی بر سر زنان و دانشجویان و کارگران و اقشار دیگر مردم در طول یک دهة گذشته است. معمولاً در انقلابها وقتی شکست میخورند و از اصلاح هم ناتوان میشوند، گروهی از رهبران فکر میکنند نظریهها و سیاستها بد یا غلط اجرا شده است. لذا میکوشند با آدمهای جدید آن سیاستها را دوباره تجربه کنند. حال آنکه اشکال از نظریة انقلاب است نه آدمها. ...وقتی انقلابها در اصلاح خود شکست میخورند، چارهای ندارند جز اینکه تن به تحولات جدید بدهند. امروز چه بپذیرند چه نپذیرند، ما وارد جمهوری چهارم شدهایم. یعنی تحولات درون جامعهی ایران و خود انقلاب این مرحله جدید را به وجود آورده است. این جمهوری دیگر از جنس جمهوری اسلامی نیست."
در این تحلیل کینه ورزی شخصی وی نسبت به مسئولین نظام کاملاً مشهود است و از آن گذشته، روشن است که او اساساً به اسلام هم به عنوان یک دین کامل نمی نگرد زیرا مطابق تحلیل فوق، اگر بر فرض در جامعه ای که قرار است بر اساس اسلام اداره شود، اجرای قوانین اسلام موفق نباشد، مشکل از نظریة اسلام است و نه کارگزاران و مجریان. این در واقع ماهیت روشنفکری دینی است. تحلیل سازگارا مبتنی بر همان آموخته های وی از سروش و همفکران اوست که دین را در حد یک نظریة انسان ساخته تلقی کرده و قائل به تبدیل و تأویل آن هستند. طی چنین تبدیل و تأویلی، چیزی به نام اسلام اصیل وجود نخواهد داشت و هر کس در هر زمانی می تواند آن را مناسب با منویات خود تغییر دهد.
نوشته شده توسط : سروش
سلام دوستان. قابل توجه اصلاحاتی امریکایی . منبع خبر سایت رجانیوز
اوباما پس از شکست پروژه روز دانشجو:
به عزت خاموش اصلاحطلبان در خیابانهای تهران گواهی میدهم
تنها چند روز پس از شکست پروژه اصلاح طلبان در روز دانشجو، حامیان غربی این جریان به کمک اصلاح طلبان آمدند، تا به بهانه اهدای جایزه صلح نوبل به اوباما، شوک وارد شده به یاران خود در ایران را جبران کنند.
به گزارش رجانیوز، خبرگزاری فرانسه از اسلو گزارش داد، که باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا روز پنجشنبه طی سخنانی در مراسم دریافت جایزه صلح نوبل که کاخ سفید پیشاپیش گزیده آن را منتشر کرد، از تظاهرکنندگان ایرانی ستایش نموده است.
خبرگزاری فرانسه افزود: اوباما گفت که آمریکا همیشه در کنار کسانی که به دنبال آزادی هستند خواهد ایستاد، از جمله در ایران، میانمار و زیمبابوه.
وی گفت: ما به عزت خاموش اصلاح طلبانی همچون آنگ سانگ سو کی، شجاعت زیمبابوه ای هایی که رای خود را در مقابل ضرب و جرح به صندوق انداختند و صدها هزار نفری که ساکت در خیابان های تهران راهپیمایی کرده اند ، گواهی می دهیم.
وی اضافه کرد: این مسوولیت تمام مردم و ملت های آزاد است که برای این جنبش ها روشن سازند که امید و تاریخ در کنار آنها است.
نوشته شده توسط : سروش
سلام دوستان
مهر سکوت خاتمی شکسته شده و یکی دو روز قبل سخنانی ایراد فرمودند که قابل تامل است. اما چرا در طی این چند ماه مطلبی نگفتند بماند. من فکر می کنم بعد از اینکه جرج بوش و بنیاد مربوطه به وی رسما حمایت خود را از جبهه اصلاحات اعلام کرد وگفت که اصلاح طلبان خط مقدم امریکا در ایران است. خاتمی بلافاصله عده ای را جمع نمود و خواست به این طریق با ایراد چنین سخنانی امید بوش را ناامید نکرده و به وی اعلام کند که ما هنوز آماده در رکاب شما هستیم و با همان شعارهای همیشگی شما (دمکراسی، جامعه مدنی، آزادی بیان و حقوق شهروندی و..) به حاکمیت فشار می آوریم تا خواشته شما محقق شود.
در واقع خاتمی بعد از حمایت مجدد بوش و امریکا از وی و جریانش جرت و جسارت مجدد پیدا کرده و با مطالب ایراده شده صداقت و وفاداری خود را به امریکا اثبات کرد. حتی پیشنهاد جالبی هم برای حل مشکلات اصلاح طلبان به مسئولین نظام داده است.
خاتمی: کاش حاکمیت از موسوی میخواست مدیریت جنبش سبز را برعهده بگیرد
خاتمی در قسمت دیگری از صحبت خود گفته : با پاسخ ندادن به سئوال اصل پرسشگری از بین نمی رود .
حال سئوال های ما از رئیس دوره اصلاحات این بوده و است ولی ایشان هیچ موقع جوابگو نبوده است.
1- چشم انداز نهایی جامعه مدنی ایشان که می خواهد به آن برسد کجاست و با کدام جوامهه امروزی مطابقت دارد؟
2- آیا احکام حجاب زن و تماس بدنی محرم و نامحرمی که صریحا توسط آیات قرآن بیان شده ، تغییر کرده که خاتمی به عنوان یک روحانی آنها را زیر پا گذاشته و به کنونه ای رفتار کرده که همگان دیدیم.( هم در داخل ایران وهم در خارج از ایران) ؟
3- خاتمی به چه منظور با سوروس بنیانگدار کودتاهای مخملی و رنگین درکشورهای ضد امریکایی دیدار داشته و در این دیدار بسر چه موضوی مذاکره شده است؟
4-علت سفر غیر منتظره خاتمی یک هفته قبل از انتخاب ریاست جمهوری دوره دهم، به مصر و همزمانی این سفر با سفر اوباما و هیئت امریکایی به مصر چه بوده و می تواند اتفاقی باشد یا برنامه قبلی صورت گرفته است.
5- آیا در بین خاتمی و هیئت امریکایی ملاقاتی صورت گرفته یا نه و درصورت مثبت بودن جواب مطالب مطرح شده چه می توانسته باشد؟
6- آیا بین مذاکره احتمالی خاتمی و هیئت امریکای و اعتشاشات بعد از انتخابات می توانند رابظه ای وجود داشته باشد؟
7- آقای خاتمی لطفا یک تفسیر روشنی از آخوند امریکای ، انگلیس و همچنین اسلام امریکایی ارائه دهید؟ حتما به یاد دارید حضرت امام راحل بارها در این مورد صحبت فرموده و اهمیت این نکته را متذکر می شدند.
8- لطفا در مورد فسادهای اقتصادی - اجتماعی و اخلاقی دوره اصلاحات توضیح دهید چه کسی مسول است ؟ فسادهای که با تفسیر شما از آزادی در این کشور شکل گرفت و تا کنون تبعات بسیار عظیمی در بر داشته است.
هنر امام و انقلاب این بود که جوانان ها را از دام آلودگی به مسکرات و مواد مخدر و فحشا نجات داد و به سمت معنویت و اخلاق کسب دانش هدایت کرد ودرمیدانها جهاد قرار داد، ولی هنر شما و تیم همراهتان طی هشت سال برگرداندن جوانان پاک و معصوم این کشور به دامن مسکرات ، فحشا، مواد مخدر و.. همچنین کمک به شکل گیری گروهای فیمینسم و هموسکس شوآل و... تحت عنوان گروهای مردم نهاد بود . ضربه ای که شما و تیم همراه شما به بنیاد خانواده به عنوان اولین نهاد مدنی واجتماعی وارد کرد یقینا بیشتر از ضربه رضا خان تحت عنوان کشف حجاب بود. طی دوره اصلاحات شما رابطه نامشروع پسر ودختر - زن و مرد عادی و جزء هنجارهای جامعه شد. شمار معتادان طی ابتدای دوره مسئولیت شماو انتهای مسئولیت شما چند برابر شد، آن هم به دلیل آنکه معتاد دیگر مجرم نبود، بلکه بیمار تلقی شد.
9- شما حتما تاریخ مطالعه کرده اید سابقه ورود اسلام به آندلس(اسپانیا) و خروج اسلام از آن را می دانید . کشورهای مسیحی آن زمان با رواج مسکرات، فحشا، مواد مخدر، و فساد افتصادی - اجتماعی مسلمانان را شکست دادند. آیا بین آن واقعه تاریخی و دوره اصلاحات شما شباهت هایی وجود ندارد؟
نوشته شده توسط : سروش