ابزار مترجم
: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
وجوه مشترک اهداف اصلاح طلبان با حکومت شاه مخلوع
نزدیک به یک قرن پیش بواسطه دخالت های کسترده مستقیم و غیر مستقیم قدرت های خارجی در امور داخلی ایران سلسله بی کفایت قاجارمنحل و سلسله سرسپرده پهلوی توسط انگلستان و شرکاء به حکومت رسید. در زمان پهلوی دخالت های کشورهای غربی گسترده گردید . رفته رفته قدرت انگلستان افول و به قدرت آمریکا افزوده گردید. در نتیجه مفوذ آمریکا در دردوره پهلوی درتمام شئونات مردم رسوخ کرد. وادادگی و بی ارادگی دولتمردان آن زمان زمینه این تسلط را بیشتر فراهم کرد به گونه ای که قانون کاپیتالاسیون درمجلس ایران به خواست آمریکا تصویب شد. غربیها خصوصا آمریکا ییها بخاطر عزیمت و اقامت در ایران حق توحش می گرفتند. حاکمان آن زمان معتقد بودند برای پیشرفت و آبادانی کشور باید مو به مو قوانین دیگته شده غرب را اجرا کنند .وهمچنین معتقد بودند هرچه بیشتر در همه شئونات زندگی ازغرب پیروی کنند ایران متمدن تر خواهد شد. دریک کلام رمزپیشرفت کشوررا اطاعت کورکورانه از غرب درهمه زمینه ها می دانستند. دقیقا رویه ای شبیهه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس کنونی داشت که در هیچ زمینه ای استقلال رای از خود نداشته و پیرو بی چون و چرای غرب هستند در همه زمینه ها. البته اعتراض ها ومخالفت هایی هم توسط علماء، روحانیون مبارز، روشنفکران و دانشگاهیان ودانشجویان وفرهنگیان وسایر گروهای مردم انجام می گرفت که به شدت سرکوب می شد ولی نقطه عطف مخالفتها در 22بهمن پنجاه وهفت بود که با رهبری امام خمینی به پیروزی رسید. اهم اهداف انقلاب عبارت بودنند از: 1- قطع دخالت های قدرت خارجی در مقدرات کشور2- داشتن آزادی بیان قلم و اندیشه. 3- برپایی حکومت اسلامی 4- خودکفایی علمی ،صنعتی و اقتصادی 5- انتخاب سرنوشت کشور توسط خودمردم یا مردم سالاری دینی.
البته به محض پیروزی توطئه های دشمنان هم شروع گردید از نا امنی های داخلی گرفته تا جنگ هشت ساله ، ولی هیچ کدام منجر به سرنگونی نظام انقلابی نگردید.
دوره هشت ساله جنگ تحمیلی و دوره هشت ساله سازندگی فشارهای سنگینی را به مردم ایران تحمیل کرد . البته شاید فشارهای هشت ساله سازندگی بیشتر از زمان جنگ بود. دلیل آن رویکرد مثبت مسئولین آن زمان به همان روش های غرب در زمینه اقتصاد وفرهنگی و اجتماعی بود. پیروی از الگوهای غربی برای ساختن ویرانی های بعد از جنگ خصوصا نسخه های بانک جهانی زمینه نفوذ مجدد غرب را به دست مسئولان کشور فراهم نمود و آنها را امیدوارشدند برای بدست آوردن موقعیت از دست رفته گذشته بایستی از این فرصتها حداکثر بهربرداری را نمایند.
برهمین اساس دربطن تفکرات مسئولان دوران سازندگی زمزمه هایی مبنی بر اصلاح طلبی وتشکیل احزاب دولتی معتقد به این تفکرمطرح و خیلی سریع جامعه عملی به خود پوشید، احزابی همچون مشارکت و کارگذران سازندگی تاسیس شد. دیری نپاید که جمع کثیری از کسانی که ازابتدا میانه خوبی با انقلاب واسلام وامام خمینی نداشته یا اهدافی خلاف انقلاب اسلامی داشتند ، همچنین لیبراها ودیگرگروهای مخالف حول محوراین احزاب جمع شدند . نقطه عطف این جریان پیروزی در2 خرداد 1376 بود.
اما تعریف اصلاحات و اصلاح طلبان در فرهنگ دهخدا از این قرار است.:
اصلاحات یعنی جوینده و خواهنده اصلاح امورکشور - خواهنده تغییرات اساسی در امورکشور به منظور بهبود اوضاع . جمع اصلاح طلبان یعنی دسته های از سیاستمداران یا احزاب سیاسی می باشند که اصلاحات را بی انقلاب وبصورت تکاملی می خواهند.(اصلاح طلبان دربرابر عناصر انقلاابی هستند که معتقد ند اصلاحات باید از طریق انقلاب صورت گیرد)
همان گونه که ازتعریف مشخص است، تغییرات اساسی در اوضاع کشور به منظوربهبود اوضاع-
با توجه به تعریف بزرگترین اصلاحات درکشوربعد ازپیروزی انقلاب صورت گرفت و امام خمینی از بهترین رهبران اصلاحات قرن اخیربوده است و بعد از آن مقام معظم رهبری دامه دهنده اصلاحات واقعی این دوران بوده اند.اگر انحرافی هم در مسیر انقلاب صورت گرفته که نیازی به اصلاح داشته باشد همین آقایانی که فعلا ادعای اصلاح طلبی دارند (خاندان هاشمی، کروبی ، موسوی ،بهزاد نبوی و کلیه همفکرانشان ) این انحراف را ایجاد نموده و حالا به دنبال اصلاح آن هستند.
ازطرف دیگر با توجه به مبانی فکری سران وبدنه جریان اصلاح طلب که اعتقاد عمیقی به غرب و پیروری بی چون و چرا در همه زمینه های اقتصادی، اجتماعی،سیاسی،فرهنگی و..دارد، پس تغییرات مد نظر آنها برگشتن اوضاع کشور به دوران قبل ازانقلاب است ، با این تفاوت که دیگرحکومت شاهنشاهی وجود نداشته وبجای آن جمهوری ایرانی حاکم خواهد بود. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که یا این افراد از ابتدا اعتقادی به انقلاب و جمهوری اسلامی نداشته و علت همراهی با انقلاب مصون ماند ومخفی شدن بوده تا زمان مناسب از فرصت پدید آمده استفاد کنند واوضاع را دوباره به حالت اول برگردانند، و یا اینکه ابتداء معتقد بوده ولی بعدا به دلیل پیدا کردن منافع مادی و اقتصادی دچاراستحاله فکری شده و از گذشته خود پشیمان شده اند.
عملکرد گذشته سران اصلاح طلب نیز موید همین دومطلب بوده و از طرفی حمایت های کسترده کشورهای استمعارگرغرب از اصلاحات نیز مهر تائید دیگری بر این مطلب است. نتیجه کلی این بحث این است که جریان اصلاح طلبی با حکومت حاکم قبل از انقلاب ،دراکثر زمینه ها و اهداف مشترک بوده بجز در نوع حکومت که قبلاا اشاره گردید.
مشترکات جریان اصلاحات با حکومت شاه عبارتند از:
1- بی اعتقادی هردو جریان به مبنای اساسی وحکومتی اسلام
2- عدم اعتقاد واقعی به استقلال کشور بدون دخالت قدرت های بزرگ خارجی
3- پیروری بی چون وچرا، از قونین و مقرارت غرب به عنوان یگانه راه رسیدن به رشد و تعالی کشور.
4- تلاش برای استیلای فرهنگی غرب در ایران و همرنگی کامل با انها
5- اطاعت محض از غرب خصوصا آمریکا بمنظوردرامان ماندن از تهدیهای منطقه ای وجهانی
6- مقدم داشتن منافع ملی آمریکا و غرب بر منافع ملی ایران
7- تلاش وافر درجهت زدودن فرهنگ و ارزشهای اسلامی واشتیاق فراوان به تسلط فرهنگ غرب بر کشور
8- مبارزه گسترده وهمه جانبه با کلیه شخصیت ها و جریان های مخالف وغرب ستیز
9- مرتجع – واپس گرا- اقتدارگرا و دیگتاتور خواندن مخالفان غرب و مدافعان راستین کشور
10- فتخارکردن به پیروی و فرمانبرداری کردن از غرب و تشخص پیدا کردن به آن
11- تلاش کسترده درجهت بی اعتقاد نمودن نسل جوان نسبت به ارزشهای اسلامی ،ایرانی وآلوده کردن جوانان به شهوات و لذت طلبی به منظورکاستن از تهدید دشمنان ایران درمواقع خطر
با توجه همسوئی اهداف جریان اصلاحات وموج سبز، و حکومت شاه مخلوع درقبل از انقلاب آیا تفاوت چندانی بین رضا شاه، محمدرضا شاه، هویدا ، رزم آرا و ... با محمدرضا خاتمی، محمد خاتمی ، موسوی ، حجاریان، بهزادنبوی ، کروبی و... وجود دارد.
نوشته شده توسط : سروش
نوشته شده توسط : سروش