ابزار مترجم
: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
سلام دوستان
مهر سکوت خاتمی شکسته شده و یکی دو روز قبل سخنانی ایراد فرمودند که قابل تامل است. اما چرا در طی این چند ماه مطلبی نگفتند بماند. من فکر می کنم بعد از اینکه جرج بوش و بنیاد مربوطه به وی رسما حمایت خود را از جبهه اصلاحات اعلام کرد وگفت که اصلاح طلبان خط مقدم امریکا در ایران است. خاتمی بلافاصله عده ای را جمع نمود و خواست به این طریق با ایراد چنین سخنانی امید بوش را ناامید نکرده و به وی اعلام کند که ما هنوز آماده در رکاب شما هستیم و با همان شعارهای همیشگی شما (دمکراسی، جامعه مدنی، آزادی بیان و حقوق شهروندی و..) به حاکمیت فشار می آوریم تا خواشته شما محقق شود.
در واقع خاتمی بعد از حمایت مجدد بوش و امریکا از وی و جریانش جرت و جسارت مجدد پیدا کرده و با مطالب ایراده شده صداقت و وفاداری خود را به امریکا اثبات کرد. حتی پیشنهاد جالبی هم برای حل مشکلات اصلاح طلبان به مسئولین نظام داده است.
خاتمی: کاش حاکمیت از موسوی میخواست مدیریت جنبش سبز را برعهده بگیرد
خاتمی در قسمت دیگری از صحبت خود گفته : با پاسخ ندادن به سئوال اصل پرسشگری از بین نمی رود .
حال سئوال های ما از رئیس دوره اصلاحات این بوده و است ولی ایشان هیچ موقع جوابگو نبوده است.
1- چشم انداز نهایی جامعه مدنی ایشان که می خواهد به آن برسد کجاست و با کدام جوامهه امروزی مطابقت دارد؟
2- آیا احکام حجاب زن و تماس بدنی محرم و نامحرمی که صریحا توسط آیات قرآن بیان شده ، تغییر کرده که خاتمی به عنوان یک روحانی آنها را زیر پا گذاشته و به کنونه ای رفتار کرده که همگان دیدیم.( هم در داخل ایران وهم در خارج از ایران) ؟
3- خاتمی به چه منظور با سوروس بنیانگدار کودتاهای مخملی و رنگین درکشورهای ضد امریکایی دیدار داشته و در این دیدار بسر چه موضوی مذاکره شده است؟
4-علت سفر غیر منتظره خاتمی یک هفته قبل از انتخاب ریاست جمهوری دوره دهم، به مصر و همزمانی این سفر با سفر اوباما و هیئت امریکایی به مصر چه بوده و می تواند اتفاقی باشد یا برنامه قبلی صورت گرفته است.
5- آیا در بین خاتمی و هیئت امریکایی ملاقاتی صورت گرفته یا نه و درصورت مثبت بودن جواب مطالب مطرح شده چه می توانسته باشد؟
6- آیا بین مذاکره احتمالی خاتمی و هیئت امریکای و اعتشاشات بعد از انتخابات می توانند رابظه ای وجود داشته باشد؟
7- آقای خاتمی لطفا یک تفسیر روشنی از آخوند امریکای ، انگلیس و همچنین اسلام امریکایی ارائه دهید؟ حتما به یاد دارید حضرت امام راحل بارها در این مورد صحبت فرموده و اهمیت این نکته را متذکر می شدند.
8- لطفا در مورد فسادهای اقتصادی - اجتماعی و اخلاقی دوره اصلاحات توضیح دهید چه کسی مسول است ؟ فسادهای که با تفسیر شما از آزادی در این کشور شکل گرفت و تا کنون تبعات بسیار عظیمی در بر داشته است.
هنر امام و انقلاب این بود که جوانان ها را از دام آلودگی به مسکرات و مواد مخدر و فحشا نجات داد و به سمت معنویت و اخلاق کسب دانش هدایت کرد ودرمیدانها جهاد قرار داد، ولی هنر شما و تیم همراهتان طی هشت سال برگرداندن جوانان پاک و معصوم این کشور به دامن مسکرات ، فحشا، مواد مخدر و.. همچنین کمک به شکل گیری گروهای فیمینسم و هموسکس شوآل و... تحت عنوان گروهای مردم نهاد بود . ضربه ای که شما و تیم همراه شما به بنیاد خانواده به عنوان اولین نهاد مدنی واجتماعی وارد کرد یقینا بیشتر از ضربه رضا خان تحت عنوان کشف حجاب بود. طی دوره اصلاحات شما رابطه نامشروع پسر ودختر - زن و مرد عادی و جزء هنجارهای جامعه شد. شمار معتادان طی ابتدای دوره مسئولیت شماو انتهای مسئولیت شما چند برابر شد، آن هم به دلیل آنکه معتاد دیگر مجرم نبود، بلکه بیمار تلقی شد.
9- شما حتما تاریخ مطالعه کرده اید سابقه ورود اسلام به آندلس(اسپانیا) و خروج اسلام از آن را می دانید . کشورهای مسیحی آن زمان با رواج مسکرات، فحشا، مواد مخدر، و فساد افتصادی - اجتماعی مسلمانان را شکست دادند. آیا بین آن واقعه تاریخی و دوره اصلاحات شما شباهت هایی وجود ندارد؟
نوشته شده توسط : سروش
سوء استفاده از تشکل های دانشجویی برای براندازی نرم
«بالاترین چیزی که دشمنان کشورهای مستضعف و کشور اسلامی انگشت رویش گذاشته اند، دانشگاه است. برای اینکه آنها خوب می دانند که اگر دانشگاه در خدمت آنها باشد، یعنی همه کشور در خدمت آنهاست. دانشگاه است که امور کشور را اداره می کند. دانشگاه است که نسل آینده و حاضر را تربیت می کند و اگر چنانچه دانشگاه در اختیار چپاولگرهای شرق و غرب باشد، کشور نیز در اختیار آنهاست.» این کلمات گهربار بنیانگذار جمهوری اسلامی بود که نقش بی بدلیل دانشگاه را در پرورش نسل آینده کشور بیان می دارد.
هم چنین مقام معظم رهبری می فرمایند: «در آینده ای نه چندان دور، در بین اسناد محرمانه دستگاه های جاسوسی خواهید یافت و خواهید خواند که عوامل دشمن روی دانشگاه های ما چگونه کار می کنند. دشمن خیلی فعال است چون اهمیت دانشگاه را می داند.»
در این مقاله سعی می شود تا با ارائه مستندات موجود، به نقشی که از سوی دستگاه استکبار جهانی و استحاله طلبان داخلی برای دانشجویان ایرانی در جهت براندازی نرم نظام درنظر گرفته شده است، پرداخته و به مصداق های آن نیز اشاره گردد. ناگفته پیداست که بدخواهان غوغازیست هستند و بروز تحرکات چند ساله این جریان ها نیز نشانگر حرکت آنان بر مدار «رادیکالیسم بی منطق» است.
دانشجویان در پژوهش بنگاه رند- وابسته به پنتاگون-
یکی از مؤسساتی که در آمریکا عهده دار نظریه پردازی در زمینه مبارزه با اسلام است، مؤسسه رند می باشد. پژوهشگران این مؤسسه که به عنوان مرکز سیاست عمومی خاورمیانه RAND Center for Middle East Public Policy) معرفی شده است، درپی یافتن راه هایی برای ایجاد تغییرات اساسی در کشورهای خاورمیانه (و به خصوص مسلمان) از طریق براه انداختن تحولات اجتماعی و فرهنگی در سطح جامعه هستند که نام «سیاست عمومی» به همین هدف اشاره دارد. چهار نفر از این محققان در سال 2007 کتابی را منتشر کردند به نام «ایجاد شبکه هایی از مسلمانان میانه رو» (Building Moderate Muslim Networks). این تحقیق 10فصلی، با بودجه بنیاد اسمیت ریچاردسون (Smith Richardson Foundation) انجام شده است. این بنیاد که برژینسکی در رأس هیئت امنای آن است، مربوط به یکی از ثروتمندترین خانواده های آمریکاست که پشتیبانی مالی مؤسسات محافظه کاران را برعهده دارد؛ مؤسساتی همچون مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل، مؤسسه اقدام آمریکایی، مؤسسه بروکینگز، شرکت رند، خانه آزادی، و شورای روابط خارجی. این کتاب در حقیقت نقشه راه براندازی نرم در کشورهای مسلمان خاورمیانه است.
نگاه کلی نویسندگان آن است که ایالات متحده برای مقابله با تهدید جوامع اسلامی باید همچون داوران جنگ سرد به شبکه سازی از عناصر میانه رو روی آورد.
این پژوهش در ابتدا به بررسی تجربه آمریکا در دوران جنگ سرد پرداخته و آن را با وضعیت فعلی جهان اسلام مورد مقایسه قرار داده است.
در این پژوهش آمده است که یکی از گروه ها و نهادهای مورد توجه آمریکا در شبکه سازی علیه کمونیسم بلوک شرق، سازمان ها و نهادهای دانشجویی نیز بوده اند. در واقع اقدامات آمریکا در حمایت از گروه های جوان بویژه دانشجویان در مقابل تلاش های شوروی در سازماندهی و جذب جوانان در قالب سازمان های گوناگون انجام می شد. آمریکا در تلاش بود تا با ایجاد نهادهایی همچون فدراسیون جهانی جوانان دموکراتیک و اتحادیه بین الملل دانشجویان- که به ظاهر توسط سازمان ملل ایجاد شده بودند- جوانان را از آفریقا، آسیا و اروپا برای فعالیت های گوناگون خود جذب کند.
تمامی بودجه موردنظر برای چنین فعالیت هایی چه برای برگزاری کنفرانس های متعدد و چه برای سازماندهی گروه های دانشجویی توسط دولت آمریکا تأمین می شد و مقام های آمریکایی بودند که مشخص می کردند بودجه موردنظر چگونه باید صرف شود.
نویسندگان این پروژه تأکید می کنند، درس هایی که ایالات متحده از تجربه دوران جنگ سرد فراگرفته است می تواند در ایجاد شبکه های دموکراسی طلب در جهان اسلام مؤثر باشد. برخی از مهم ترین این تجارب عبارتند از:
1- تدافعی بودن اقدامات آمریکا در شبکه سازی؛
2- حفظ اعتبار گروه های مورد حمایت از خارج و محرمانه باقی ماندن ارتباط آنها با دولت آمریکا؛
3- چگونگی گسترش یک ائتلاف؛ به منظور گسترش شبکه های مورد حمایت آمریکا، سازمان ها و گروه های مورد حمایت این شبکه ها به طیف گسترده ای از فعالان سیاسی اجازه ورود می دانند.
4- اجتناب از مداخله در موضوعات ایدئولوژیک داخلی.
در نهایت از دیدگاه نویسندگان این نوشتار، فعالیت های شبکه سازی آمریکا و متحدان غربی اش بعنوان یکی از عوامل پیروزی بلوک غرب در جنگ سرد تلقی می شود.
به نظر نویسندگان این پژوهش، فعالیت های شبکه سازی گروه های میانه رو در جوامع مسلمان باید سه سطح را شامل شود:
1- تقویت شبکه های موجود؛
2- شناسایی شبکه های بالقوه و فراهم کردن زمینه رشد آنها؛
3- پرورش شرایط و فضای تساهل موردنیاز جهت رشد شبکه ها.
در این پژوهش آمده است که بخش مهمی از تلاش های آمریکا برای شبکه سازی در کنار دیپلماسی عمومی و سیاست ارتباطات استراتژیک، شناسایی شرکاء و مخاطبان اصلی در جوامع مورد نظر است.
براساس مباحث مطرح شده، یکی از شرکای عمده آمریکا در جهان اسلام، دانشگاهیان و روشنفکران مسلمان لیبرال و سکولار هستند. لیبرال ها به طور عمده به دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی گرایش دارند، زیرا در آنجا می توانند افکار خود را بسط دهند. در صورتی که در نظر بگیریم شبکه های لیبرال و روشنفکران میانه رو در جهان اسلام وجود دارند، این بخش می تواند سنگ بنای اولیه شبکه ای بین المللی از مسلمانان میانه رو باشد.
این دسته که یکی از پنج گروه مورد نظر ایالات متحده برای شبکه سازی در جهان اسلام هستند، باید حول برنامه های آموزشی زیر سازماندهی گردند:
1- ارزش های دموکراتیک؛
2- رسانه ها جهت پخش اطلاعات در سراسر جهان اسلام؛
3- برابری جنسیتی؛
4- هواداری سیاسی.
دانشجویان در جلسات اپوزیسیون و کارگزاران براندازی نرم
متأسفانه هرچه از سال های 64 و 65 به بعد، به سمت سال های پس از پایان جنگ می رویم، شاهد بسط و نفوذ یک جریان خطرناک انحرافی در دانشگاه ها و به تبع آن در جنبش دانشجویی هستیم. این جریان که در حقیقت یک جریان غربگرای نوین است، درصدد ترویج مفاهیم تمدن غرب همچون سکولاریزم، لیبرالیزم و پلورالیزم در قالب و ظاهری اسلامی می باشد. این جریان در فاصله سال های 80-75، تحت تأثیر عوامل سیاسی خارج از جنبش دانشجویی و دانشگاه و با استفاده از شرایط سیاسی-اجتماعی جدید کشور، رشد کرد و در وقوع حوادثی همچون جریانات کوی دانشگاه تهران و آشوب های خیابانی آن سا ل ها، نقش فعالی داشت. از مشخصات این جریان، ایجاد تردید و شبهه افکنی در ارزش ها و اصول انقلاب اسلامی و نفی موفقیت های انقلاب است که قصد بازگشت و ارتجاع به جریان روشنفکری نسل اولیه را دارد.
جرج سوروس، طراح و حامی مالی کودتاهای مخملی در کشورهای مختلف جهان، طی سخنانی در شامگاه 11 سپتامبر 2009 در سالن اجتماعات هتل بین المللی ترامپ نیویورک و در جمع مدیران و فعالان تعدادی از سازمان های غیردولتی آمریکا ضمن بیان اهداف مؤسسه تحت ریاستش اظهار داشت: «در ملاقاتی که روز سه شنبه
14 سپتامبر 2006 با محمد خاتمی؛ رئیس جمهور سابق ایران داشتم، به او گفتم، آنان هنوز فاقد گروه های سازماندهی شده برای پشتیبانی از یک انقلاب براندازی هستند.»
سوروس سپس به اظهارات خاتمی اشاره کرد و گفت: «خاتمی در این جلسه به من گفت که کلید قفل بسته شده سیاست در ایران تنها و تنها فشارهای اجتماعی و کمپین های وابسته به جنبش های دانشجویی، کارگری و زنان است که باید خواسته های گروهی و شعار تغییر را از درون دفاتر دربسته خود به سطح معابر عمومی منتقل کنند.»
اعترافات اپوزیسیون دانشجونما
استراتژیست های بحران زا و اغتشاش آفرین این جبهه، استفاده از پتانسیل دانشگاه ها را بهترین مجال برای فتنه افروزی در فضای امن اجتماعی دانسته و تنها راه برای امتیازگیری سیاسی از نظام را همین فرصت می دانند. اساساً بر همین مبنا جریان دوم خرداد تئوری فشار از پائین را از کانال دانشگاه تعریف نمود تا چانه زنی با قدرت را با هوچی گری و فشار اجتماعی آسان تر دنبال کند.
چندی پس از انتشار نشریات موهن چهارگانه دانشگاه امیرکبیر در سال 85، بابک زمانیان مسئول روابط عمومی انجمن منحل شده امیرکبیر به مسائلی اعتراف کرد که خود مؤید ارتباط تنگاتنگ برخی داعیان روشنفکری و سردمداران جنبش دانشجویی با بیگانگان بود. به گزارش کیهان، وی در اعترافات خود در بازداشتگاه نیروی انتظامی اعلام کرد که با عوامل سازمان منافقین در ارتباط بوده است. وی هم چنین از مأموریت خود و اعضای طیف تحکیم وحدت برای انجام یک عملیات انتحاری در کشور و سپس انداختن مسئولیت آن به گردن نیروهای حزب اللهی خبر داد و اعلام کرد که این نقشه مؤسسه هیفوس هلند- سازمان اروپایی وابسته به دولت آمریکا بامدیریت فرزند دیگ چنی- با هدف ایجاد تشنج و برهم زدن فضای دانشگاه های ایران اجرا می شود.
عبداله مؤمنی؛ دبیر سابق تشکیلات غیرقانونی دفتر تحکیم وحدت در جلسه چهارم دادگاه متهمان اغتشاشات پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، ضمن پذیرش اتهامات و غیرقابل دفاع دانستن کارنامه خود، در خصوص روند استحاله دفتر تحکیم و تغییر رویکرد این مجموعه از حرکت درون نظام به تقابل و خروج از نظام گفت: «عدول از اصول و فقدان مرزبندی شفاف و اصولی میان دفتر تحکیم وحدت با گروه های التقاطی و تأثیرپذیری از گروهک هایی چون منافقین و مارکسیست ها و جریانات اپوزیسیون داخلی موجب استحاله دفتر تحکیم وحدت شد.»
این متهم به براندازی ادامه داد: «نقش آفرینی گروه های اصلاح طلب در فعالیت های دفتر تحکیم وحدت، استقلال این دفتر را مورد خدشه قرار داد و این تشکیلات به مناسب ترین محمل برای مخالفین و معاندین با نظام تبدیل شد و تغییر آرم دفتر که مزین به تصویر بنیانگذار جمهوری اسلامی بود آغازی برای انحراف مجموعه و رفتن به سوی مقابله با نظام شد.»
وی از دیگر موارد استحاله دفتر تحکیم وحدت را استفاده ابزاری جریانات سیاسی داخل کشور از این تشکل غیرقانونی دانشجویی عنوان کرد و گفت: «نه تنها جریان ضدانقلاب بلکه اپوزیسیون داخل کشور نیز با هدف امتیازگیری از نظام برای رسیدن به قدرت اعمال فشار بر حاکمیت تلاش داشت از ظرفیت دانشجویی بهره ببرد که این مسئله را از طریق دفتر تحکیم وحدت پیگیری می کردند.»
این چهره شاخص تشکل غیرقانونی دفتر تحکیم وحدت با بیان اینکه اصلاح طلبان زمینه رادیکالیزه شدن تشکل متبوعش را فراهم کرده بودند، اظهار داشت: «تمرکز اصلاح طلبان روی دفتر تحکیم وحدت برای پیشبرد ایده فشار از پایین برای امکان چانه زنی و امتیازگیری در بالا صورت می گرفت که در جریان تحصن مجلس ششمی ها، اصلاح طلبان خواستار تحرکات دانشگاه ها برای فضاسازی علیه شورای نگهبان بودند.»
(ع.م.ر) در خصوص سفر خود به آلمان برای آموزش براندازی نرم همراه با سه فعال دانشجویی دیگر توضیح داد: «با تعدادی از اعضای شورای مرکزی ادوار تحکیم با هدف شرکت در کلاس های آموزشی به مدت یک هفته به آلمان رفتیم که همه هزینه آن توسط آمریکا و تحت پوشش یک نهاد حقوق بشری تأمین شده بود.»
دانشجویان در محافل داخلی تجدیدنظرطلبان افراطی
در دوره حاکمیت اصلاح طلبان، این پروژه در جمهوری اسلامی ایران به صورت جدی کلید خورد تا گروهی از عناصر خودفروخته و وابسته، اقدام به سربازگیری از دانشگاه های کشور نمایند. در پروژه ای که حلقه کیان طراحی نموده بود، مأموریت عبور از میدان مین و خطوط قرمز به عهده جنبش به اصطلاح دانشجویی گذاشته شد تا جنبشی که خاستگاه و فلسفه وجودی آن با عدالتخواهی، استکبارستیزی و استقلال محوری تعریف شده است، به ابزاری در جهت تحقق و اجرای سناریوی دشمن تبدیل گردد. ثمره این سرمایه گذاری در آشوب های شبه دانشجویی 18تیر 1378 خود را بخوبی نشان داد و عناصر فریب خورده ای چون علی افشاری، اکبر عطری، احمد باطبی، عبدالله مؤمنی، امیرعباس فخرآور، سعید رضوی فقیه و... بعنوان پیشقراولان جنبش دانشجویی معرفی گردیدند.
اخیراً جلسه ای با حضور چندتن از اعضای اصلی حزب مشارکت، سازمان مجاهدین، حزب کارگزاران و اعتماد ملی استان کهکیلویه و بویراحمد در منزل «ضیاءالدین ر.ت» دبیر سازمان مجاهدین این استان در شهر یاسوج برگزار شد.
در این جلسه مقرر می شود، اعضاء جهت خنثی سازی تأثیرات منفی اظهارات متهمین اغتشاشات اخیر بر افکار عمومی، تلاش ویژه ای را در مراکز علمی و دانشگاهی آغاز نمایند.
یکی دیگر از مصوبات این جلسه، حضور در جلسات عمومی و خصوصی دانشگاه ها و مراکز آموزشی و دانشگاهی جهت تخریب دولت دهم و کابینه جدید وتأکید دوباره بر عدم صحت و سلامت انتخابات است.
این در حالی است که چندی پیش میرحسین موسوی در جمعی که با حضور برخی از سران اصلاحات برگزار شده بود، با اعلام آمادگی برای حضور در دانشگاه ها، از دیگر دوستان خود نیز خواسته است تا با حضور در دانشگاه ها زمینه احیای این جریان را در جامعه فراهم آورند تا اصلاح طلبان بیش از این دانشگاه ها را از دست ندهند.
لذا این بار نیز دانشگاه نقطه کانونی هجمه رسانه ها قرار گرفته و ماحصل اتاق فکر آشوب طلبان سوار شدن دوباره بر دوش دانشگاهیان شده است.شاهد این مدعا بیانیه شاخه دانشجویی حزب در آستانه انحلال مشارکت است که در هفته اخیر منتشر شده و به صراحت بر ایجاد آشوب و اعتراض در دانشگاه ها تأکید و برای آن دستورالعمل صادر کرده است.
به گزارش فارس، اخبار موثقی نیز وجود دارد که پروژه التهاب آفرینی در دانشگاه ها با هدایت مستقیم گروهگ خونریز رجوی که موضوع ارتباط سرپل های آنان با گروهک غیرقانونی علامه اخیراً افشا شده و در اعترافات متهمین نیز به آن تصریح گردید، توسط سرویس های اطلاعاتی کشورهای غربی دنبال می شود، در بخش هایی از طراحی صورت گرفته برای التهاب آفرینی بر تجمع پتانسیل اعتراضی گروهک های معارض بدون اعتنا به اختلاف های ایدئولوژیک آنان تأکید شده است. این همان تئوری است که بر پایه تئوری شبکه سازی مؤسسه اطلاعات عمومی خاورمیانه- ارگان مطالعاتی سازمان سیا در خاورمیانه- در بیانیه یازدهم میرحسین موسوی تصریح شده بود.
تمرکز بر اعتراضات صنفی نیز در صدر فهرست موضوعاتی است که قرار است با هدف همراه سازی عمومی دانشجویان و از سوی گروه های تابلودار فوق الذکر در دانشگاه ها دنبال شود. بخش برجسته مدل طراحی شده برای ناامن سازی دانشگاه ها در سال جدید همراه سازی اساتید دانشگاه در اعتراضات است. این موضوع که در خرداد ماه نیز با فشارهای سیاسی و اغواگری گروه هایی نظیر انجمن اسلامی اساتید به سرکردگی افرادی نظیر نجفقلی حبیبی دنبال شد قرار است در قالبی مشخص تر در سال جدید تداوم یابد، اگر چه اطلاعات پنهان نشان دهنده آن است که عموم اساتید دانشگاه ها به شدت از این تحرکات ناراضی بوده و خواهان برخورد با طراحان آن هستند.
به گزارش فارس، گروهک غیرقانونی علامه دفتر تحکیم وحدت متولی سازماندهی اساتید مخالف برای راه اندازی این موج در دانشگاه هاست. اعتراض به وضعیت خوابگاه ها، کیفیت غذا، امور آموزشی در دانشگاه ها و تلاش برای گسترش دایره اعتراضات به سایر شهرستان ها نیز موضوعاتی است که در فرمول بهانه سازی های اعتراض آمیز و ناامن سازی دانشگاه ها قرار گرفته است.
در پایان می توان چنین جمع بندی نمود که تعامل برخی از دسته های دانشجویی با تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و تئوریزه کردن مفاهیم و مباحث سکولاریستی و اومانیستی در دانشگاه ها، عملا این تشکل ها را وادار به فاصله گرفتن از مؤلفه های شناخته شده جنبش اصیل دانشجویی- مانند آرمانگرایی، استکبارستیزی، عدالت طلبی، ظلم ستیزی و عدم دنباله روی از احزاب و جریانات سیاسی- می کند. از دیگر سو، با تحمیل کارکرد احساس گرایی و عمل گرایی افراطی به محیط های دانشجویی و وابسته ساختن برخی از آنها به احزاب تندرو، سعی می کنند تا این تشکل ها در نقش اهرم فشار از پایین استحاله طلبان ظاهر شوند، این فرآیند در کنار تلاش جریان های منحرف و مخالف نظام از جمله نهضت آزادی برای نفوذ در محیط های دانشجویی، بسط تفکر لیبرالی، یارگیری از درون دانشگاه ها و تحمیل اراده به برخی از دسته های دانشجویی، عملا فضای سیاسی دانشگاه ها را به سوی رادیکالیزم سیاسی سوق می دهد. عناصر معاند داخلی با آگاهی از روند مذکور و برای بهره گیری از عوامل نفوذی خود برآنند تا رادیکالیسم ایجاد کرده در مراکز دانشگاهی را به سوی اجرای نافرمانی مدنی و عبور از حاکمیت سوق دهند.
فاطمه مرسلی
نوشته شده توسط : سروش