ابزار مترجم
: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
سروش و مهدویت سیاسی
عبدالکریم سروش
معتقد است مهدویت سیاسی در طول تاریخ حداقل به چهار شکل خود را در سیاست نشان داده
است:
نظریه? ولایت
مطلقه? فقیه: نظریه ولایت
مطلقه فقیه که با «دموکراسی سازگار و قابل جمع» نیست «فرزند مهدویت سیاسی» است.
نظریه سلطنت به
نیابت از امام زمان پادشاهان صفوی: شکل دیگر مهدویت سیاسی در طول تاریخ که سروش به آن اشاره
میکند نظریه «سلطنت به نیابت از امام زمان پادشاهان صفوی» بوده است.
نظریه بیعملی
سیاسی حجتیه (قبل از انقلاب): شکل دیگر مهدویت سیاسی مورد اشاره سروش، نظریه بیعملی
سیاسی در زمان غیبت و غاصب شمردن «حکومتهای پیش از ظهور امام زمان» است. درطول
تاریخ بسیاری از فقهای شیعه مدافع این نظریه بودند و قبل از انقلاب اسلامی هم این
نظر توسط انجمن حجتیه تبلیغ میشد.
توجه: سروش قبل از انقلاب عضو فعالان این انجمن بوده و زمینه جذب و پیوستن تعداد زیادی از جوانان را به
انجمن حجتیه داشته است.
نظریه اسلام
انقلابی یا انتظار مذهب اعتراض شریعتی: از دید سروش یکی دیگر از اَشکال مهدویت که با دموکراسی
چندان همخوانی ندارد نظریه «انتظار مذهب اعتراض» دکتر علی شریعتی است.
«اما در جانب
روشنفکران دینی، دکتر علی شریعتی دلیر، در
استخدام نظرّیه مهدویت برای اهداف سیاسی از همه دلیرتر بود. وی بیآنکه به مبانی
کلامی مهدویت بپردازد از "انتظار فرج" سلاحی برای "اعتراض"
ساخت و بهدست پیکار جویان مسلمان داد تا با حکومت وقت درآویزند و آن را
براندازند. این شیوه ماهرانه اسلحهسازی ایدئولوژیک، گرچه خاصّیتی انقلابی داشت و
به کار پیکار میآمد، اما دریغا که با مردمسالاری و استقرار نظم دموکراتیک مهربان
نبود و جز ناراضی تراشی بهرهای و میوهای نمیداد و البته خادم خالص نظریه
"امت و امامت" بود که نظریهیی سخت ضددموکراتیک از کاردرآمد.»
سروش معتقد است
نظریه «انتظار مذهب اعتراض» به نظریه «امت و امامت» دکتر علی شریعتی در سیاست منجر
میشود که با دموکراسی کاملاً سر ناسازگاری دارد.
نظر سروش در باره شهادت
او انتقاداتی از
تاکید بیش از حدّ بر مسأله? شهادت و واقعه? کربلا دارد. وی معتقد است که حسین بن
علی در سلسله? امامان، «یک استثنا بود نه یک قاعده» اما تبدیل به «قاعده» شده
است. وی میگوید قبلاً به دلیل در اقلیت بودن شیعیانآنها باید «جنبه? تراژیک تاریخ خودشان»
را برجسته میکردند. اما در جهان جدید، «شاید این حاجت» وجود نداشته باشد و ما
«وجوه دیگری از تشیع» را باید رو
کنیم.
نمی دانم چرا سروش خواسته یا ناخواسته همان جملات تئورسین
امریکایی (فکویاما) را کلمه به کلمه می گویید و دقیقا در همان راستا حرکت می کنند.
آنگاه دوستان فتنه سبزداخلی و خارجیش از او به عنوان یک متفکر دگر اندیش دینی یاد
می کنند. سروش در سطوح قبل هر سه اصل پیشنهاد شده توسط فوکویاما را به عنوان نسخه
برای داخل تجویز می کنند. (حذف مهدویت، حذف شهادت، حذف ولایت فقیه ) . بهانه جذف
را هم مخالف بودن این اصول سه گانه شیعه با دمکراسی می داند.(البته دمکراسی غربی). لطفا
به نظریه فکویاما در باره شیعه توجه فرمائید.
فکو
یاما و باز شناسی حکومت شیعه:
فرانسیس
فکویاما کتاب تاریخ خود را در سه کنفراس جهانی تورنتو ، واشینگتن و اورشیلیم ارائه
کرد. او در کنفراس اورشیلیم با عنوان بازشناسی هویت شیعه می گوید. شیعه پرنده ای
است که افق پرواز ش خیلی بالاتر از ابرهای ماست. پرنده ای که دو بال دارد. یک بال
سبز و یک بال سرخ . او بال سبز این پرنده را مهدویت و عدالت خواهی و بال سرخ این
پرنده را شهادت طلبی که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است ، معرفی
می کند. فوکویاما معتقداست شیعه بعد سومی هم دارد که اهمیتش بسیار است . او می
گوید این پرنده زره ای به نام ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان
می شود. شیعه عنصری است که هرچه اورا از بین می برند بیشتر می شود.
او
مهندسی معکوس را برای شیعه و مهندسی صحیصی را برای خودشان طراحی می کند و می
نویسد، مهندسی معکوس برای شیعان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنیم، تا این
را خط نزنید، نمی توانید به ساحت مقدس کربلا و مهدویت تجاوز کنید.
سروش و روحانیت
به عقیده سروش
کسانی که از نظر دینی دارای برتری هستند «حق و امتیازی برای برتری سیاسی» ندارند،
یعنی برای روحانیون و اهل دین، «مزیتی برای حکومت کردن و دخالت در امر سیاست»
نیست. سروش اسلام را دینی سکولار توصیف کرده و در باره نقش روحانیت در اسلام گفته
است «هیچکس نمیتواند در اسلام به نام روحانیت بین مردم و خدا واسطه باشد» و
«کسی به اسم روحانی نمیتواند به عنوان شرط صحت عمل انسان (مسلمان) باشد.» وی
معتقد است که از نظر تاریخی «کلمه روحانیت در اسلام وجود نداشته» و قرآن برترین
کسان را نزد خدا «با تقواترین» آنان میداند نه آنکه هر کس روحانیتر، عالمتر و
یا آگاهتر باشد یا به خدا نزدیکتر.
دانشگاه
او در مورد
دانشگاه گفته است «ما هنوز مفهوم درستی از دانشگاه نداریم». دانشگاه که از یکسو
«میبایست با صنعت و توسعه همراه» باشد و «از طرف دیگر با آزادی». به عقیده سروش
دانشگاهها محل رشد اندیشه سکولاراند زیرا به دانشجویان علم سکولار را آموزش میدهند
و به این ترتیب اندیشه سکولار ناخودآگاه در ذهن افراد جای میگیرد.
سروش و انتخابات ریاست جمهوری سال ????
سروش در مورد
انتخابات دهم ریاست جمهوری گفته است «این اتفاقی که در ایران افتاد و خیلی هم جالب
بود یک معنای ویژهای را نیز از دمکراسی نشان داد. مردم عزمشان را جزم کرده بودند
که آقای احمدینژاد را عزل کنند و این یکی از نماد های بارز دمکراسی و جمهوریت در کشور ما بود که موانعی آمد
و آن را سد کرد.»
جالب
اینکه همین مدعی دمکراسی وقتی با دمکراسی واقعی روبرو شد و نتیجه را بر خلاف نظر
خود دید درمقابل دمکراسی ایستاد و دیگران را به دیگتاتور بودن متهم کرد. چون تعریف
آقای سروش از دمکراسی همان تعریف امریکا ، اسرائیل و انگلیس است.
وی در انتخابات
ریاست جمهوری سال ?? به حمایت از مهدی کروبیپرداخته بود.
پس از اعلام نتایج
سروش در نامهای
درباره? نتیجه? انتخابات، آن را «خیانت درصندوق امانت» دانست و گفت «هیچ چیز مهیبتر
از زخمی کردن غرور یک قوم» نیست.
وی در نشستی در دانشگاه سواس لندن درمورد تحلیل آینده? جنبش اعتراضی
و جنبش سبز(فتنه سبز)، صدای مردم را صدای خدا دانست که چون
سایهی مبارکی باید جامعه را فرا بگیرد. سروش «تقلب خونین» در انتخابات را «معصیت
خجسته» نام نهاد و گفت: «معصیت از آن جهت که گناه حاکمان بود و خجسته از آن جهت که
مردم راه خود را یافتند.»
نوشته شده توسط : سروش