ابزار مترجم
: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
منشور راهبردی جریان فتنه، سندی روشن در خصوص طراحی از قبل حوادث پس از انتخابات است. بنا به شواهد متقن، یکی از عناصر سابق وزارت اطلاعات نویسنده اصلی این منشور است. وی چند مقاله با همین ادبیات و مضمون در سال 1383 و 84 و 86 در روزنامه شرق و ... منتشر کرده است.
به گزارش رجانیوز، وی عنصر اطلاعاتی با دسترسی بسیار بالا در دولت خاتمی در سال 1373 فوق لیسانس تحلیل گفتمان در سیاست را از دانشگاه اسکس انگلستان دریافت و دکترای تحلیل گفتمان در سیاست را در 1374 اخذ کرد.
نویسنده اصلی منشور راهبردی جریان فتنه، مشاور سید محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری و مشاور میرحسین موسوی در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری بوده است.
گزارش تفصیلی زیر به ویژگیهای این منشور، توصیف، تبیین و علتشناسی اغتشاشات، پیشبینی آینده نظام از دیدگاه نویسندگان منشور و راهبردهای اصلی جریان فتنه بر اساس تحلیل محتوای این سند میپردازد.
ویژگیهای منشور
1- متن با استفاده از فنون شعر و ادب،مغالطه و خطابه تنظیم شده است.
2- نویسنده در مورد جنبشهای انقلابی و نظریههای جنبشهای نوین، اطلاعات درخوری دارد.
3- با اصول راهبردها و راهکارهای جنگ نرم آشناست.
4- نشانه یا اسم و یادی از خداوند کریم در نوشتار مورد نقد دیده نمیشود.
5- هیچ نشانهای و یا اشارهای به اسلام، قرآن، امام زمان(عج) آرمانهای انقلاب اسلامی در نوشتار دیده نمیشود (متن دارای ادبیات سکولاریستی است)
6- متن از جوهره
7- هیچ موضعی علیه استکبار، آمریکا، اسرائیل، انگلستان و ... اتخاذ نکردهاند.
8- سراسر متن بر پنهانکاری اصرار دارد تا ا هداف نهایی آشکار نشود.
9- با نفاق ودورویی و با استفاده از ادبیات مغلق و پیچیده هدف براندازی را پوشیده و مکتوم نگه داشته است.
10- ادبیات جوزه کاملاً گرتهبرداری و عیناً انعکاس ادبیات ضد دین پست مدرنیستی از نوع فوکویی (میشل فوکو) میباشد.
11- الگو و قالب برآورد استراتژیک متن مورد بحث عیناً از کتاب جنگ استراتژیک نرم رابرت هلوی سرهنگ آمریکایی طراح، مدیر عملیات براندازی در یوگسلاوی و مدرس جنگ نرم، گرفته شده است.
12- متن نقشه راه (رهنامه) براندازی نظام بااستفاده از الگوی جنگ نرم و جنبشهای نوین اجتماعی است.
13- متن دارای استراتژیها و برنامههای کوتاه- میان و بلند مدت برای تحقق هدف براندازی است.
14- نوک پیکان حمله در متن متوجه ستوان بنیادین نظام و انقلاب یعنی ولایت فقیه میباشد.
15- حکومت اعلامی در متن، حکومت دینی مردم سالار و دموکراتیک است. (هدفمند و برای فریب افراد معتقد به امام و انقلاب در جنبش سبز مطرح شده است)
توصیف، تبیین و علتشناسی اغتشاشات از زبان نویسنده
جنبش سبز چیست؟
1- شورش موقعیت (هرکس، هر زمان، هر مکان) یا قیام شرایط است.
2- تبدیل جشن (انتخاباتی) به جنبش است.
3- خیزش یک ملت فراسوسی ملاحظات فرهنگی، قومی، زبانی، جنسی، دینی و سیاسی است.
4- ایجاد زنجیرهی همگونی در میان هویتهای متمایز است.
5- شورش هویتها و گفتمانهای حذف و طرد شده است.
6- جوشش قدرت و مقاومت از زیر بدنههای جامعه است.
7- شورش تاریخ علیه خود، خودیها علیه خودیهاس است.
8- همرنگی از جنبشهای هویتی و جنبشهای فراهویتی است.
9- بحران سرخی که تجربه میکنیم بحرانهایی را در سطح زیرین جامعه ایجاد میکند، بحران اعتماد و مشروعیت و مقبولیت، بحران کارآمدی و مدیریت، بحران وحدت و یگانگی (مأموریت آقای هاشمی، بیانیه سرگشاده، خطبهها و ...)
10- جنبش سبز، جمهوری اسلامی ایران را نه یک حکومت و دولت مستقر، که یک گروه اقلیت حاکم میداند (ص3)
توصیف اغتشاشات اخیر
ذیل عنوان سطح تحلیل نحست، نوشته شده که آنچه در ایام اخیر تجربه کردیم "جنبش سبز" بود که آنرا نتیجه قیام شرایط یا شورش موقعیت مینامد.
1) در این توصیف برآنند که تحرکات اخیر را یک قیام ملی بنامند لذا سخن از "خیزش یک ملت" راندهاند (ص1)
2) وانمود کردهاند که کودتای انتخاباتی توسط نخبگان سیاسی صورت نگرفته بلکه بدنه جامعه قیام کرده است لذا آوردهاند "... جوشیدن قدرت و مقاومت از زیر بدنههای جامعه است". (ص1)
3) آوردهاند که اقشار و آحاد دخیل در جریانات اخیر بدون درنظر گرفتن ملاحظات هویتی در تقابل با نظام گرد هم آمدهاند. که تصریحی است بر سکولار بودن جریان فتنه و فقدان ایدئولوژی اسلامی در آن (ص1)
4) تحرکات اخیر را به مردم ایران نسبت میدهند. نقش خود را در سازماندهی، مدیریت، طراحی و راهبری جریان مکتوم میدارند و نمیگویند که با دروغ یا تقلب آنها را تحریک کردند بلکه نظام را مقصر و عامل حوادث معرفی میکنند (ص2)
علتشناسی:
نویسنده با ذکر هفت علت گفته است، اعتراضات، تابعی از آنها بوده که هر هفت نکته، سیاسی و معطوف به کسب قدرت است که عبارتند از:
1) نویسنده اولین محور از نکات هفتگانه را "احساس بیقدرتی" نامیده است. در یک مغالطه برای توضیح "احساس بیقدرتی" احساسات خود را احساس مردم جلوه میدهد، جملهای در پرانتز بعد از عنوان احساس بیقدرتی آمده که به شرح زیر است:
2) در بند مورد بحث چند احساس دیگر جریان فتنه نیز آمده که عبارتند از: احساس مهجوری سیاسی، احساس بیگانگی سیاسی، احساس بیمعنایی سیاسی، احساس بیاعتمادی سیاسی
3) در مورد احساس مهجوری سیاسی این توضیح آمده که مهجوری سیاسی به طرد قواعد و اهداف سیاسی به علت غیر عادلانه و تحمیلی بودن قواعد بازی گفته میشود.
در بخشی دیگر هم نویسنده به علتشناسی میپردازد و علل زیر را میشمارد:
1- حضور یک نقطه گرهای سلبی (منفی)
2- نقطه گرهای سلبی عبارت است از مخالفت با رهبری، ضدیت با دکتر احمدینژاد و معارضه با حکومت اسلامی
"بداعت جنبش" در شعارهای مطرح شده جریان فتنه عینیت یافت که عبارتند از:
1/2- همراهی با مدیریت نظام جهانی و پذیرفتن و حرکت با آن
2/2- ارتباط با همه کشورها (بیآنکه اسرائیل مستثنی شود)
3/2- مخالفت با ولایت فقیه
4/2- مخالفت با نظارت استصوابی
5/2- مخالفت با سیاست خارجی نظام (که نقطه کانونی آن استکبار ستیزی است)
6/2- پذیرفتن اصول گفتمان لیبرالیسم مانند دموکراسی غربی، حقوق بشر- جدایی دین از سیاست و ...
منبع:
نکات شش گانه فوقالذکر در بروشورهای تبلیغاتی، سخنان انتخاباتی و بیانیههای 13گانه میرحسین تصریح شده است.
3- شخصیت و گفتمان میرحسین موسوی
نویسنده در داخل پرانتز متذکر شده، شخصیت و گفتمان میرحسین موسوی که در فرایند انتخاباتی در حل شکل گرفتن بود؛ یکی از علل رفتار جمعی پس از انتخابات بوده است.
4- نویسنده "تغییر" را به عنوان خواسته مشترک نخبگان دارای انگیزهها و انگیختههای مختلف و مردم وانمود کرده است. (ص3)
پیشبینی آینده نظام
در متن، 4 بحران را پیشبینی کردهاند که دامن نظام را خواهد گرفت:
1- بحران اعتماد
2- بحران مشروعیت و مقبولیت
3- بحران کارآمدی و مدیریت
4- بحران وحدت و یگانگی جامعه (ص3)
پیشبینیهای مذکور را میبایست از نوع آیندهنگری هنجاری و یا آیندهسازی بر پایه خواست واراده سران فتنه نامید و لذا باید منتظر ماند که برای تحقق پیشبینیهای خود توان مضاعفی صرف آن نمایند.
همچنین هشت پیشبینی را تحت عنوان "فردایی بسیار متفاوت" آورده و لیکن در ابتدای هر محور عبارت: "باید انتظار داشت" و "باید شاهد بود" درج شده است محورهای پیش بینی عبارت است از:
- ... تغییری ژرف و گسترده در آرایش و چینش سیاسی جامعه...
- ... تعریف و تصویری جدید از خودی و دگرها
- ... رادیکالیزه شدن هویتهای مقاومت
- ... انفعال و خمودگی آموخته شده افزونتر
- ... تعمیق و گسترش شکاف میان حاکمیت و مردم، روحانیت و حاکمیت، روحانیت و مردم، روحانیت و روحانیت، دین و دین، از یک سو و شکافهای درون حکومتی از سوی دیگر...
- ... رادیکالیزه شدن بخشی از حواریون نظام و تنگتر شدن حریم خودیها...
- ... محیط فراملی متنشجتر و خصمانهتر ... (ص5)
هدف نهایی و اهداف مرحلهای جریان فتنه
هدف نهایی:
سقوط نظام
نویسنده در قالب عنوانی میگوید "بیتردید فردای بعد از انتخابات فردایی بسیار متفاوت برای جامعه و کشور است" و در هشت محور تغییراتی را به نظام انتظارات خود مطرح ساختهاند که چند نمونه آن به شرح زیر است:
"فردایی که در آن باید انتظار تغییر در کارکردهای حفظ نظم، تداوم و بقاء نظام را داشت? (ص5)
کسب تمام قدرت
به سقوط کشاندن نظام با تعبیر کسب تمام قدرت نیز مطرح شده است، بدین بیان:
"نباید هدف را به کسب قدرت سیاسی (ماکروفیزیک قدرت) و یا سهیم شدن در قدرت، محدود و محصور کرد"
"باید به تسخیر میکروفیزیک قدرت و تسخیر ریز بدنههای جامعه همت گماشت."
اهداف مرحلهای جریان فتنه
در متن مورد بحث اهداف مرحلهای به شرح زیر آمده است:
1- تصحیح و تغییر فتار
2- بازگشت به امام و انقلاب
3- نظام دینی مردم سالار و دموکراتیک
ملاحظه:
تغییر رفتار، همان چیزی است که آمریکا دنبال میکند و قید دموکراتیم پس از نظام دینی مردمسالار هم بسیار معنادار است. اولاً با افکار امام(ره) ناسازگار است. ثانیاً با چنین قیدی نظام مورد اشاره سکولار خواهد بود. ثالثاً اسلامی نخواهد بود زیرا نامی از اسلام نیاورده است. رابعاً از بازگشت به انقلاب گفته است که همان انقلاب مورد ادعای ضد انقلاب است که میگویند: مردم انقلابی کردند و امام آمد بر آن مسلط شد خامساً پسوند اسلامی از انقلاب حذف شده پس بازگشت به انقلاب اسلامی مراد نیست.
کسب قدرت هژمونی (سلطه) در آینده جامعه به روشهای زیر خواهد بود:
1- از طریق تسخیر میکروفیزیک قدرت است
2- از طریق تسخیر جامعه مدنی است
3- از طریق سیاستهای خرد و پراکنده است
4- از طریق مستغرق شدن در جامعه مردمان است
5- از طریق جنگ در هر موضع (هر زمان، هر مکان) است
6- از طریق پیشتازی فرهنگی، اجتماعی است.
7- از طریق جذب دیگران است
8- از طریق ایجاد، مدیریت و سوار شدن بر امواج بحران است
9- از طریق ایجاد یک جنبش کارناوالیستی عظیم است
10- از طریق تسخیر قدرتهای جاری در ریز بدنههای جامعه است
11- از طریق ایجاد گسستهای کوچک و انقلابی ذرهای (مولکولی) بیپایان است.
12- از طریق ایدئولوژی و الهیات رهایی بخش است که در آن کلیسا بر نظام حاکم شورش میکند.
13- از طریق مبارزه و مقابله با قدرت در محل اعمال آن است یعنی مبارزه محلی و پخش و خرد شده به تعداد و تنوع ساختارهای زندگی روزمره
14- از طریق مبارزه و مقاومت افقی، هم عرض و فاقد سلسله مراتبی است (روزنامه شرق تاجیک، 1382)
15- از طریق مبارزه غیرسلسله مراتبی گروهکهای کوچکی که مرکزیت را زیر سئوال برده و مبارزات ویژه ی خود را پیش میبرند. زیرا فعالیت گروهی- سراسری به توطئه و قدرتطلبی متهم میشود.
16- از طریق مبارزه با جاذبههای جدید و سندیکا گراییهای محلی انجام میشود.
17- مبارزه در جامعه شبکهای به صورت گروهکی (نفر و خانواده) و نه گروهی (حزب و سازمان) عمل میکند و شکل واحد، یگانه و متمرکز ندارد.
18- شبکه اجتماعی از گروهکهای نامحدود، متکثر و کمتر شناخته شده عمل میکند و پیکره اصلی قدرت را میسازد و در بدنه قدرت حاکم مستقر شده و عمل میکند.
استراتژیهای جریان فتنه
استراتژیها:
استراتژی مادر:
فروپاشی از درون با هویت دوگانه (درچارچوب قانونی)
نویسنده، فروپاشی از درون حاکمیت را تحت عنوان "تنها استراتژی ممکن، استراتژی دیکانستراکتیو است" مطرح میکند و در توضیح میگوید: "به بیان دیگر... تنها استراتژی باقیمانده، استراتژی حداکثری درون نظام است" (ص 9)
آنگاه برای تفصیل استراتژی یاد شده در صفحه 13 منشور در سرفصلی با نام "تصویری از دوران کنونی و وضعیت خود و رقیب" نویسنده، منافقانه از طریق شبیهسازی جمهوری اسلامی ایران با شوروی سابق به تبیین استراتژیهای چند پایهای میپردازد.
ویژگی اساسی همه راهبردهای طراحی شده عبارت است از "فروپاشی نظام از درون حاکمیت)
علاوه بر عنوان اصلی مبحث که در بالا ذکر گردید، مدرک دیگر هم برای اثبات مدعای ما وجود دارد. نویسنده در توضیح راهبردی به نام "تبدیل همان سلاح مرحم آفرین مشروعیت و مقبولیت آفرین (زبان پر از شعار و اشارات انسان دوستانه و دموکراتیک) به سلاح زخم آفرین" در داخل پرانتز چنین آورده است:
"سلاحی در دست مخالفین برای به چالش کشیدن حکومت دینی واقعاً موجود" (ص15)
در اینجا تنها به دو راهبرد مهم طراحی شده میپردازیم:
1- فروپاشی ایدئولوژیکی- اخلاقی
استراتژی نخست:
نویسنده جهت تحقق پایه نخست استراتژی، از چند مسأله یاد میکند که عبارتند از:
- عریان شدن چهره مکتب توجیهگر و تجلیلگر حکومت
- عریان شدن چهره قدرت مطلق
- تغییر نگاه نسبت به استالین
- سقوط اخلاقی
وی میگوید چهار رویداد مذکور نتیجه افشاگری خروشچف بوده است و برای تفهمین مقصود میافزاید:
استالین به عنوان قدرت مطلق در هر لحظه میتوانست اعلام کند که چه چیزی مارکسیسم هست و چه چیزی نیست، چهرهای عریان شد.
شالوده ایدئولوژی کمونیسم در جهان بر کیش شخصیت و قدرت شک ناژذیر استالین استوار بود و تغییر نگاه نسبت به او (توسط خروشچف) به گیجی و نااطمینانی اعضای کمونیست انجامید {البته از فعل بیانجاد استفاده کرد تا راهبر بودن آن برای ایران مفهوم باشد}
نکته:
نویسنده تعمداً در ص 12 ذیل عنوان "استراتژیهای معین" را خالی گذارده ولی استراتژیها را در این مبحث و در قالب شبیهسازی طرح کرده است.
نوشته شده توسط : سروش