ابزار مترجم
اندیشه نو
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 اندیشه نو

دشمن توهمی و سیزده آبان

یکشنبه 88 آبان 10 ساعت 11:16 عصر

سلام دوستان عزیز . چند روز دیگر سیزده آبان است و مطابق سالهای قبل عده ای می خواهند شعار مرگ آمریکا و مرگ بر اسرائیل سر دهند.

اما امسال ابتکار جدیدی توسط  سران نواندیشا اصلاحات( خاتمی - موسوی- کروبی و..) مطرح گردیده که الحق والنصاف بسیار خوب است ومانع از دشمن تراشی می شود و باعث تنش زادیی خواهد شد. پشنهاد ارائه  شده توسط آقایان راهپمایی بدون شعار مرک بر آمریکا و اسرائیل و .. است. وبجای آنها دادن شعاری اساسی بر علیه کسانی که صلح جهانی را به خطر اندخته اندو باعث سلب آزادی شده و منجر به رکود کشور وعقب گردد کشور شده اند  ، سر دهند. چه کار خوبی . بجای شعار برعلیه دشمن توهمی شعار برعلیه دشمنان واقعی بشریت..

اصلا بیایید از اول بررسی کنیم ببینیم که ز اول انقلاب برای فرا از پسخگویی به مردم وحل مشکلات آنها دشمن توهمی درست کردندو  هی به آون فحش و بد بیاره گفتند. که سر دسته دشمن توهمی آمریکا است .

دوستان آیا این بومیان آمریکا (سرخپوستان و سیاه پوستان) نبودند که سززمینشان را دو دستی تقدیم به مهاجرین و ماجراجویان اروپایی کردند. وحتی به  مهمانان چه ظلم وجفایی کردند. وحتی دست به نسل کشی آنها زدند؟؟

آیا این سیاه پوستان بومی آمریکا نبودند که برای به برده گی گرفتن خود و فروخته شدن به کشورهای دور ولگدمال شدن کرامت انسانشان، چقدربه مهاجرین تازه وارد التماس نکردند و چه محنت هایی نکشیدند.

 اصلا کسی باور می کندکه مهاجرین و ماجراجویان اروپایی بعد از اینکه بانسل کشی بومیان آمریکا ،آنجا را تصاحب کردند،کم کم شروع به متمدن شدن کردندودیگر یکدیگر را بخاطر یک گاو ، اسب و یا هر حیوان وشیی کم اهمیت نکشتندو هفت یرکشی را کنار گذاشتند و بعد از اون دولت مقتدری تشگیل دادند و ماجرا جوهایشان را به دیگر نقاط دنیا منتقل کردند و شروع به استعمار کشورهای دیگر کردند.

چرا این قدر بدآمریکا را می گوید ، چرا می گوید اولین بمب اتمی توسط دولت آمریکا روی سر مردم هیروشیما و نکازاکی افتاده و هزاران نفر انسان بی گناه یک دفعه خاکستر شدن وآنهایی هم که زنده موندند تا دها سال بعد به معلولیت مبتلا شدند. چرا اینقدر دروغ. وقتی آقای موسوی می گوید مواظب باشید اینها دارند دروغ تحویل شما می دهند درست می گوید. اولین انفجار اتمی حدود 11 میلیارد سال قبل در کیهان اتفاق افتاده . بله

شما باور می کنید که آمریکا رفته باشد و آب وخاک و زمین و جنگل ویتنام را با بمب شیمایی ومیکروبی بمب باران کرده باشدو آنجا نسل کشی کرده باشد . من که باور نمی کنم شما هم این توهمات را باور نکید. این ویتنام بود که با آمریکا کار داشت.

اصلا به کشور خودمان توجه کنیم . کی گفته که آمریکا کودتای 28 مرداد را توسط زاهدی در ایران به راه انداخته و حکومت دیکتاتور محمد رضا را دوباره سرکارآورده و دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون کرده. به قول میرحسین موسوی ،مردم این دروغ ها را باور نکید . به قول کروبی وخاتمی ما روشن فکریم و خواستار تنش زادیی هستیم  این  حرف ها را رها کیند.

شما واقعا فکر می کنید که حامی اصلی حکومت شاه آمریکا بوده و تا آخرین لحضات سعی بر حفظ آن حکومت داشت. این ها همه توهم است.

چه کسی گفته که متحد اصیلی آمریکا درخاورمیانه (اسرائیل) مامورین ساوک را آموزش داده و دستگاه شنکنجه به آنها فروخته و کارشناسان را به ایران فرستاده بود و فرزندان آزادی خواه این ملت ر ا شهید می کردند.

این توهماتی که می گویند را باور نکنید که آمریکا درتشویق وتسلیح و دادن اطلاعات نظامی به صدام حسین نقش داشت و درجنگ علیه مردم و کشور ایران شریک صدام بود.

چرا هی تکرار می کنند که ناوجنگی آمریکا، هواپیمایی مسافربری ایران در خلیج همشه فارس را با دوموشک مورد اصابت قرار داد و چند صد ایرانی را کشت و بعد هم کاپیتان این ناو از دست رئس جمهور آمریکا مدال شجاعت گرفت. به قول سید محمد خاتمی این حرفها باعث ایجاد تنش می شود و ما در دنیا منزوی خواهیم شد. همه اینها توهم است.

چه کسی  این توهمات را باور می کند که دولتی که نماینده دموکراسی است،زندان های مخفی در دنیا داشته باشد و حتی مخوفترین زندان ها ی جهان مانند(کوانتامو و ابو غریب و..) را ایجاد کرده باشدو حتی مردم بی گناه را بدون محاکمه سالها در آن نگاه دارد. باور کنیدهمه اینها دروغ است.

به نظر شما توهمی از این بزرگتراست که ، می گویند که آمریکا عراق و افغانستان را اشغال کرده وهزاران مرد و زن و کودک بی گناه را به خاک و خون کشیده ودرعین حال درهمین اوضاع و احوال دست از غارت از ثروت آنها بر نداشته است. باور کنید که اگر تروریست ها نبودند اصلا این اتفاقات نمی افتاد . 

اصلا اگر افراد ستیزه جویی نباشند که  مخالف صلح و امنیت دهکده جهانی  آمریکا نباشند آیا نباشد ، آیا آمریکا دست به اعمال خشونت آمیز می زند. هرگز...

 جوانان عزیز باور کنید که سران اصلاحات کاملا درست می گویند اصلا آمریکا و انگلیس و.. اهل خشونت نیستند ، نبوده و نخواهد بود. از ابتدا نه اهل استمارگری کشورها بوده و نه قبل وبعد از انقلاب با مردم و انقلاب مردم ایران مشکلی داشته است. هیچ وقت به فکر تغییر حکومت در ایران و سایر کشورها نبوده است.  کی گفته که در کنگره آمریکا بودجه ای برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی تصویت شده است. باور بفرمائید همه اینهایی که گفتم ساخته پرداخته  سران جمهوری اسلامی است و از آمریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه و متحدینشان صلح طلب تر و جود نداره

شاهد این مدعا مردم کشورهایی مانند( عراق،افغانستان، پاکستان، هند، ویتنام، ژاپن، کوبا، شیلی ، مسلمانان حوزه بالکان و بوسنی، لبنان ، فلسطین اشغالی ، مراکش، و همه کشورهایی که سابقه حضور این کشورها را احساس کرده اند )

 دوستان عزیز مواظب باشید، روز سیزده آبان  و همه روزهای دیگر سال دچار توهمات سران اصلاح طلب نشوید و دشمن واقعی و حقیقی ملت ایران  (آمریکای جنایتکار و انگلیس مکار و حیله گر و اسرائیل خون آشام و..) را فراموش نکرده و بجای آن دشمنان توهمی و خیالی که همان دلسوزان کشور هستند بجای دشمنان واقعی به شما معرفی نکنند.

  


نوشته شده توسط : سروش

نظرات ديگران [ نظر]


شناسنامه

سه شنبه 88 آبان 5 ساعت 2:24 عصر

سلام دوست عزیز امروز شناسنامه موج سبز را بخوانید. البته این شناسنامه بر اساس اطلاعات دریافتی تاکنون است و درصورت اطلاعات تکمیلی تغییرات جدید اعمال خواهد شد.

 

نام: موج سبز                    

نام خانوادگی : اصلاحات     

تاریخ تولد: دهه 1360                            

محل تولد : تهران

 پدر: ایالات متحده آمریکا             

مادر : اتحادیه کشورهای اروپایی (خصوصا انگلیس)

نژاد : چند رگه آمریکایی - اروپایی  - ایرانی

اعضای خانوده : حزب توده - مارکسیتهای اکثریت واقلیت - سازمان منافقین مزدور و خائن- سلطنت طلبها دیکتاتور دوست - طبقه نوظهور مرفع سگولار - روشنفکران غزب زده - روحانیون فاقد درد دین و مردم.- با هنرمندی ارال و اوباش( شعبان بی مخ ها )

بستگان درجه اول: اسرائیل و حکومتهای مرتجع منطقه خاورمیانه

دانشگاه محل تحصیل: انواع دانشگاه های مورد حمایت سرویس های جاسوسی غرب

اهداف : بر اندازی نرم کلیه نظامها، جنبش ها و نهضت های مردمی استکبار ستیز و عدالت خواه و حق طلب مانند( نظام جمهوری اسلامی ایران . جنبش حزب ا.. لبنان - جنبش ضد نژاد پرستی حماس و...)

منابع مالی وحمایتی: گنگره آمریکا - شرکت ها و کارتل های صهیونیستی - و دولتهای اروپایی

محل تامین هزینه: بخشی از ثروتهای غارت شده توسط همین استعمارگران

گروه هدف : نوجوانان و جوانان پرشور و کم تجربه و فاقد دانش سیاسی

 

 


نوشته شده توسط : سروش

نظرات ديگران [ نظر]


دانشجو و دانشگاه

سه شنبه 88 مهر 28 ساعت 3:2 عصر

سوء استفاده از تشکل های دانشجویی برای براندازی نرم


«بالاترین چیزی که دشمنان کشورهای مستضعف و کشور اسلامی انگشت رویش گذاشته اند، دانشگاه است. برای اینکه آنها خوب می دانند که اگر دانشگاه در خدمت آنها باشد، یعنی همه کشور در خدمت آنهاست. دانشگاه است که امور کشور را اداره می کند. دانشگاه است که نسل آینده و حاضر را تربیت می کند و اگر چنانچه دانشگاه در اختیار چپاولگرهای شرق و غرب باشد، کشور نیز در اختیار آنهاست.» این کلمات گهربار بنیانگذار جمهوری اسلامی بود که نقش بی بدلیل دانشگاه را در پرورش نسل آینده کشور بیان می دارد.
هم چنین مقام معظم رهبری می فرمایند: «در آینده ای نه چندان دور، در بین اسناد محرمانه دستگاه های جاسوسی خواهید یافت و خواهید خواند که عوامل دشمن روی دانشگاه های ما چگونه کار می کنند. دشمن خیلی فعال است چون اهمیت دانشگاه را می داند.»
در این مقاله سعی می شود تا با ارائه مستندات موجود، به نقشی که از سوی دستگاه استکبار جهانی و استحاله طلبان داخلی برای دانشجویان ایرانی در جهت براندازی نرم نظام درنظر گرفته شده است، پرداخته و به مصداق های آن نیز اشاره گردد. ناگفته پیداست که بدخواهان غوغازیست هستند و بروز تحرکات چند ساله این جریان ها نیز نشانگر حرکت آنان بر مدار «رادیکالیسم بی منطق» است.
دانشجویان در پژوهش بنگاه رند- وابسته به پنتاگون-
یکی از مؤسساتی که در آمریکا عهده دار نظریه پردازی در زمینه مبارزه با اسلام است، مؤسسه رند می باشد. پژوهشگران این مؤسسه که به عنوان مرکز سیاست عمومی خاورمیانه RAND Center for Middle East Public Policy) معرفی شده است، درپی یافتن راه هایی برای ایجاد تغییرات اساسی در کشورهای خاورمیانه (و به خصوص مسلمان) از طریق براه انداختن تحولات اجتماعی و فرهنگی در سطح جامعه هستند که نام «سیاست عمومی» به همین هدف اشاره دارد. چهار نفر از این محققان در سال 2007 کتابی را منتشر کردند به نام «ایجاد شبکه هایی از مسلمانان میانه رو» (Building Moderate Muslim Networks). این تحقیق 10فصلی، با بودجه بنیاد اسمیت ریچاردسون (Smith Richardson Foundation) انجام شده است. این بنیاد که برژینسکی در رأس هیئت امنای آن است، مربوط به یکی از ثروتمندترین خانواده های آمریکاست که پشتیبانی مالی مؤسسات محافظه کاران را برعهده دارد؛ مؤسساتی همچون مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل، مؤسسه اقدام آمریکایی، مؤسسه بروکینگز، شرکت رند، خانه آزادی، و شورای روابط خارجی. این کتاب در حقیقت نقشه راه براندازی نرم در کشورهای مسلمان خاورمیانه است.
نگاه کلی نویسندگان آن است که ایالات متحده برای مقابله با تهدید جوامع اسلامی باید همچون داوران جنگ سرد به شبکه سازی از عناصر میانه رو روی آورد.
این پژوهش در ابتدا به بررسی تجربه آمریکا در دوران جنگ سرد پرداخته و آن را با وضعیت فعلی جهان اسلام مورد مقایسه قرار داده است.
در این پژوهش آمده است که یکی از گروه ها و نهادهای مورد توجه آمریکا در شبکه سازی علیه کمونیسم بلوک شرق، سازمان ها و نهادهای دانشجویی نیز بوده اند. در واقع اقدامات آمریکا در حمایت از گروه های جوان بویژه دانشجویان در مقابل تلاش های شوروی در سازماندهی و جذب جوانان در قالب سازمان های گوناگون انجام می شد. آمریکا در تلاش بود تا با ایجاد نهادهایی همچون فدراسیون جهانی جوانان دموکراتیک و اتحادیه بین الملل دانشجویان- که به ظاهر توسط سازمان ملل ایجاد شده بودند- جوانان را از آفریقا، آسیا و اروپا برای فعالیت های گوناگون خود جذب کند.
تمامی بودجه موردنظر برای چنین فعالیت هایی چه برای برگزاری کنفرانس های متعدد و چه برای سازماندهی گروه های دانشجویی توسط دولت آمریکا تأمین می شد و مقام های آمریکایی بودند که مشخص می کردند بودجه موردنظر چگونه باید صرف شود.
نویسندگان این پروژه تأکید می کنند، درس هایی که ایالات متحده از تجربه دوران جنگ سرد فراگرفته است می تواند در ایجاد شبکه های دموکراسی طلب در جهان اسلام مؤثر باشد. برخی از مهم ترین این تجارب عبارتند از:
1- تدافعی بودن اقدامات آمریکا در شبکه سازی؛
2- حفظ اعتبار گروه های مورد حمایت از خارج و محرمانه باقی ماندن ارتباط آنها با دولت آمریکا؛
3- چگونگی گسترش یک ائتلاف؛ به منظور گسترش شبکه های مورد حمایت آمریکا، سازمان ها و گروه های مورد حمایت این شبکه ها به طیف گسترده ای از فعالان سیاسی اجازه ورود می دانند.
4- اجتناب از مداخله در موضوعات ایدئولوژیک داخلی.
در نهایت از دیدگاه نویسندگان این نوشتار، فعالیت های شبکه سازی آمریکا و متحدان غربی اش بعنوان یکی از عوامل پیروزی بلوک غرب در جنگ سرد تلقی می شود.
به نظر نویسندگان این پژوهش، فعالیت های شبکه سازی گروه های میانه رو در جوامع مسلمان باید سه سطح را شامل شود:
1- تقویت شبکه های موجود؛
2- شناسایی شبکه های بالقوه و فراهم کردن زمینه رشد آنها؛
3- پرورش شرایط و فضای تساهل موردنیاز جهت رشد شبکه ها.
در این پژوهش آمده است که بخش مهمی از تلاش های آمریکا برای شبکه سازی در کنار دیپلماسی عمومی و سیاست ارتباطات استراتژیک، شناسایی شرکاء و مخاطبان اصلی در جوامع مورد نظر است.
براساس مباحث مطرح شده، یکی از شرکای عمده آمریکا در جهان اسلام، دانشگاهیان و روشنفکران مسلمان لیبرال و سکولار هستند. لیبرال ها به طور عمده به دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی گرایش دارند، زیرا در آنجا می توانند افکار خود را بسط دهند. در صورتی که در نظر بگیریم شبکه های لیبرال و روشنفکران میانه رو در جهان اسلام وجود دارند، این بخش می تواند سنگ بنای اولیه شبکه ای بین المللی از مسلمانان میانه رو باشد.
این دسته که یکی از پنج گروه مورد نظر ایالات متحده برای شبکه سازی در جهان اسلام هستند، باید حول برنامه های آموزشی زیر سازماندهی گردند:
1- ارزش های دموکراتیک؛
2- رسانه ها جهت پخش اطلاعات در سراسر جهان اسلام؛
3- برابری جنسیتی؛
4- هواداری سیاسی.
دانشجویان در جلسات اپوزیسیون و کارگزاران براندازی نرم
متأسفانه هرچه از سال های 64 و 65 به بعد، به سمت سال های پس از پایان جنگ می رویم، شاهد بسط و نفوذ یک جریان خطرناک انحرافی در دانشگاه ها و به تبع آن در جنبش دانشجویی هستیم. این جریان که در حقیقت یک جریان غربگرای نوین است، درصدد ترویج مفاهیم تمدن غرب همچون سکولاریزم، لیبرالیزم و پلورالیزم در قالب و ظاهری اسلامی می باشد. این جریان در فاصله سال های 80-75، تحت تأثیر عوامل سیاسی خارج از جنبش دانشجویی و دانشگاه و با استفاده از شرایط سیاسی-اجتماعی جدید کشور، رشد کرد و در وقوع حوادثی همچون جریانات کوی دانشگاه تهران و آشوب های خیابانی آن سا ل ها، نقش فعالی داشت. از مشخصات این جریان، ایجاد تردید و شبهه افکنی در ارزش ها و اصول انقلاب اسلامی و نفی موفقیت های انقلاب است که قصد بازگشت و ارتجاع به جریان روشنفکری نسل اولیه را دارد.
جرج سوروس، طراح و حامی مالی کودتاهای مخملی در کشورهای مختلف جهان، طی سخنانی در شامگاه 11 سپتامبر 2009 در سالن اجتماعات هتل بین المللی ترامپ نیویورک و در جمع مدیران و فعالان تعدادی از سازمان های غیردولتی آمریکا ضمن بیان اهداف مؤسسه تحت ریاستش اظهار داشت: «در ملاقاتی که روز سه شنبه
14 سپتامبر 2006 با محمد خاتمی؛ رئیس جمهور سابق ایران داشتم، به او گفتم، آنان هنوز فاقد گروه های سازماندهی شده برای پشتیبانی از یک انقلاب براندازی هستند.»
سوروس سپس به اظهارات خاتمی اشاره کرد و گفت: «خاتمی در این جلسه به من گفت که کلید قفل بسته شده سیاست در ایران تنها و تنها فشارهای اجتماعی و کمپین های وابسته به جنبش های دانشجویی، کارگری و زنان است که باید خواسته های گروهی و شعار تغییر را از درون دفاتر دربسته خود به سطح معابر عمومی منتقل کنند.»
اعترافات اپوزیسیون دانشجونما
استراتژیست های بحران زا و اغتشاش آفرین این جبهه، استفاده از پتانسیل دانشگاه ها را بهترین مجال برای فتنه افروزی در فضای امن اجتماعی دانسته و تنها راه برای امتیازگیری سیاسی از نظام را همین فرصت می دانند. اساساً بر همین مبنا جریان دوم خرداد تئوری فشار از پائین را از کانال دانشگاه تعریف نمود تا چانه زنی با قدرت را با هوچی گری و فشار اجتماعی آسان تر دنبال کند.
چندی پس از انتشار نشریات موهن چهارگانه دانشگاه امیرکبیر در سال 85، بابک زمانیان مسئول روابط عمومی انجمن منحل شده امیرکبیر به مسائلی اعتراف کرد که خود مؤید ارتباط تنگاتنگ برخی داعیان روشنفکری و سردمداران جنبش دانشجویی با بیگانگان بود. به گزارش کیهان، وی در اعترافات خود در بازداشتگاه نیروی انتظامی اعلام کرد که با عوامل سازمان منافقین در ارتباط بوده است. وی هم چنین از مأموریت خود و اعضای طیف تحکیم وحدت برای انجام یک عملیات انتحاری در کشور و سپس انداختن مسئولیت آن به گردن نیروهای حزب اللهی خبر داد و اعلام کرد که این نقشه مؤسسه هیفوس هلند- سازمان اروپایی وابسته به دولت آمریکا بامدیریت فرزند دیگ چنی- با هدف ایجاد تشنج و برهم زدن فضای دانشگاه های ایران اجرا می شود.
عبداله مؤمنی؛ دبیر سابق تشکیلات غیرقانونی دفتر تحکیم وحدت در جلسه چهارم دادگاه متهمان اغتشاشات پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، ضمن پذیرش اتهامات و غیرقابل دفاع دانستن کارنامه خود، در خصوص روند استحاله دفتر تحکیم و تغییر رویکرد این مجموعه از حرکت درون نظام به تقابل و خروج از نظام گفت: «عدول از اصول و فقدان مرزبندی شفاف و اصولی میان دفتر تحکیم وحدت با گروه های التقاطی و تأثیرپذیری از گروهک هایی چون منافقین و مارکسیست ها و جریانات اپوزیسیون داخلی موجب استحاله دفتر تحکیم وحدت شد.»
این متهم به براندازی ادامه داد: «نقش آفرینی گروه های اصلاح طلب در فعالیت های دفتر تحکیم وحدت، استقلال این دفتر را مورد خدشه قرار داد و این تشکیلات به مناسب ترین محمل برای مخالفین و معاندین با نظام تبدیل شد و تغییر آرم دفتر که مزین به تصویر بنیانگذار جمهوری اسلامی بود آغازی برای انحراف مجموعه و رفتن به سوی مقابله با نظام شد.»
وی از دیگر موارد استحاله دفتر تحکیم وحدت را استفاده ابزاری جریانات سیاسی داخل کشور از این تشکل غیرقانونی دانشجویی عنوان کرد و گفت: «نه تنها جریان ضدانقلاب بلکه اپوزیسیون داخل کشور نیز با هدف امتیازگیری از نظام برای رسیدن به قدرت اعمال فشار بر حاکمیت تلاش داشت از ظرفیت دانشجویی بهره ببرد که این مسئله را از طریق دفتر تحکیم وحدت پیگیری می کردند.»
این چهره شاخص تشکل غیرقانونی دفتر تحکیم وحدت با بیان اینکه اصلاح طلبان زمینه رادیکالیزه شدن تشکل متبوعش را فراهم کرده بودند، اظهار داشت: «تمرکز اصلاح طلبان روی دفتر تحکیم وحدت برای پیشبرد ایده فشار از پایین برای امکان چانه زنی و امتیازگیری در بالا صورت می گرفت که در جریان تحصن مجلس ششمی ها، اصلاح طلبان خواستار تحرکات دانشگاه ها برای فضاسازی علیه شورای نگهبان بودند.»
(ع.م.ر) در خصوص سفر خود به آلمان برای آموزش براندازی نرم همراه با سه فعال دانشجویی دیگر توضیح داد: «با تعدادی از اعضای شورای مرکزی ادوار تحکیم با هدف شرکت در کلاس های آموزشی به مدت یک هفته به آلمان رفتیم که همه هزینه آن توسط آمریکا و تحت پوشش یک نهاد حقوق بشری تأمین شده بود.»
دانشجویان در محافل داخلی تجدیدنظرطلبان افراطی
در دوره حاکمیت اصلاح طلبان، این پروژه در جمهوری اسلامی ایران به صورت جدی کلید خورد تا گروهی از عناصر خودفروخته و وابسته، اقدام به سربازگیری از دانشگاه های کشور نمایند. در پروژه ای که حلقه کیان طراحی نموده بود، مأموریت عبور از میدان مین و خطوط قرمز به عهده جنبش به اصطلاح دانشجویی گذاشته شد تا جنبشی که خاستگاه و فلسفه وجودی آن با عدالتخواهی، استکبارستیزی و استقلال محوری تعریف شده است، به ابزاری در جهت تحقق و اجرای سناریوی دشمن تبدیل گردد. ثمره این سرمایه گذاری در آشوب های شبه دانشجویی 18تیر 1378 خود را بخوبی نشان داد و عناصر فریب خورده ای چون علی افشاری، اکبر عطری، احمد باطبی، عبدالله مؤمنی، امیرعباس فخرآور، سعید رضوی فقیه و... بعنوان پیشقراولان جنبش دانشجویی معرفی گردیدند.
اخیراً جلسه ای با حضور چندتن از اعضای اصلی حزب مشارکت، سازمان مجاهدین، حزب کارگزاران و اعتماد ملی استان کهکیلویه و بویراحمد در منزل «ضیاءالدین ر.ت» دبیر سازمان مجاهدین این استان در شهر یاسوج برگزار شد.
در این جلسه مقرر می شود، اعضاء جهت خنثی سازی تأثیرات منفی اظهارات متهمین اغتشاشات اخیر بر افکار عمومی، تلاش ویژه ای را در مراکز علمی و دانشگاهی آغاز نمایند.
یکی دیگر از مصوبات این جلسه، حضور در جلسات عمومی و خصوصی دانشگاه ها و مراکز آموزشی و دانشگاهی جهت تخریب دولت دهم و کابینه جدید وتأکید دوباره بر عدم صحت و سلامت انتخابات است.
این در حالی است که چندی پیش میرحسین موسوی در جمعی که با حضور برخی از سران اصلاحات برگزار شده بود، با اعلام آمادگی برای حضور در دانشگاه ها، از دیگر دوستان خود نیز خواسته است تا با حضور در دانشگاه ها زمینه احیای این جریان را در جامعه فراهم آورند تا اصلاح طلبان بیش از این دانشگاه ها را از دست ندهند.
لذا این بار نیز دانشگاه نقطه کانونی هجمه رسانه ها قرار گرفته و ماحصل اتاق فکر آشوب طلبان سوار شدن دوباره بر دوش دانشگاهیان شده است.شاهد این مدعا بیانیه شاخه دانشجویی حزب در آستانه انحلال مشارکت است که در هفته اخیر منتشر شده و به صراحت بر ایجاد آشوب و اعتراض در دانشگاه ها تأکید و برای آن دستورالعمل صادر کرده است.
به گزارش فارس، اخبار موثقی نیز وجود دارد که پروژه التهاب آفرینی در دانشگاه ها با هدایت مستقیم گروهگ خونریز رجوی که موضوع ارتباط سرپل های آنان با گروهک غیرقانونی علامه اخیراً افشا شده و در اعترافات متهمین نیز به آن تصریح گردید، توسط سرویس های اطلاعاتی کشورهای غربی دنبال می شود، در بخش هایی از طراحی صورت گرفته برای التهاب آفرینی بر تجمع پتانسیل اعتراضی گروهک های معارض بدون اعتنا به اختلاف های ایدئولوژیک آنان تأکید شده است. این همان تئوری است که بر پایه تئوری شبکه سازی مؤسسه اطلاعات عمومی خاورمیانه- ارگان مطالعاتی سازمان سیا در خاورمیانه- در بیانیه یازدهم میرحسین موسوی تصریح شده بود.
تمرکز بر اعتراضات صنفی نیز در صدر فهرست موضوعاتی است که قرار است با هدف همراه سازی عمومی دانشجویان و از سوی گروه های تابلودار فوق الذکر در دانشگاه ها دنبال شود. بخش برجسته مدل طراحی شده برای ناامن سازی دانشگاه ها در سال جدید همراه سازی اساتید دانشگاه در اعتراضات است. این موضوع که در خرداد ماه نیز با فشارهای سیاسی و اغواگری گروه هایی نظیر انجمن اسلامی اساتید به سرکردگی افرادی نظیر نجفقلی حبیبی دنبال شد قرار است در قالبی مشخص تر در سال جدید تداوم یابد، اگر چه اطلاعات پنهان نشان دهنده آن است که عموم اساتید دانشگاه ها به شدت از این تحرکات ناراضی بوده و خواهان برخورد با طراحان آن هستند.
به گزارش فارس، گروهک غیرقانونی علامه دفتر تحکیم وحدت متولی سازماندهی اساتید مخالف برای راه اندازی این موج در دانشگاه هاست. اعتراض به وضعیت خوابگاه ها، کیفیت غذا، امور آموزشی در دانشگاه ها و تلاش برای گسترش دایره اعتراضات به سایر شهرستان ها نیز موضوعاتی است که در فرمول بهانه سازی های اعتراض آمیز و ناامن سازی دانشگاه ها قرار گرفته است.
در پایان می توان چنین جمع بندی نمود که تعامل برخی از دسته های دانشجویی با تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و تئوریزه کردن مفاهیم و مباحث سکولاریستی و اومانیستی در دانشگاه ها، عملا این تشکل ها را وادار به فاصله گرفتن از مؤلفه های شناخته شده جنبش اصیل دانشجویی- مانند آرمانگرایی، استکبارستیزی، عدالت طلبی، ظلم ستیزی و عدم دنباله روی از احزاب و جریانات سیاسی- می کند. از دیگر سو، با تحمیل کارکرد احساس گرایی و عمل گرایی افراطی به محیط های دانشجویی و وابسته ساختن برخی از آنها به احزاب تندرو، سعی می کنند تا این تشکل ها در نقش اهرم فشار از پایین استحاله طلبان ظاهر شوند، این فرآیند در کنار تلاش جریان های منحرف و مخالف نظام از جمله نهضت آزادی برای نفوذ در محیط های دانشجویی، بسط تفکر لیبرالی، یارگیری از درون دانشگاه ها و تحمیل اراده به برخی از دسته های دانشجویی، عملا فضای سیاسی دانشگاه ها را به سوی رادیکالیزم سیاسی سوق می دهد. عناصر معاند داخلی با آگاهی از روند مذکور و برای بهره گیری از عوامل نفوذی خود برآنند تا رادیکالیسم ایجاد کرده در مراکز دانشگاهی را به سوی اجرای نافرمانی مدنی و عبور از حاکمیت سوق دهند.
فاطمه مرسلی


نوشته شده توسط : سروش

نظرات ديگران [ نظر]


شعر

چهارشنبه 88 مهر 8 ساعت 11:1 صبح

 
شال دوش مصطفی سبز و رادی عمر عاص           هردو سبزند ،اما این کجا و آن کجا 

حرف حق  مرتض و  نیزه  کاغذهای   امر              هر دو قرآنند ، اما این کجا وآن کجا

آیشه با ابن سفیان همصدا،مختاروابراهیم همی     هردوخونخواه مظلومند،امااین کجاوآن کجا

بنده زرسیف السلام طله،وعماریاسرآن شهید         هر دو اصحاب رسولند،امااین کجاوآن کجا

اشعص بن قیص ومالک آن فدایی علی                   هردو دراردوی مولایند ،امااین کجاوآن کجا

آن علمدارشهید کربلا،وآن محمدِ حنیف                 هردو فرزند امامند ، امااین کجا وآن کجا

موج سبز غرب گرا،وسبزپوشان شهیدغرب ستیز        هر دو سبزند ، اما این کجا و آن کجا


نوشته شده توسط : سروش

نظرات ديگران [ نظر]


پسته گله قوچی

شنبه 88 مهر 4 ساعت 1:57 عصر

دو تا دوست مدت زیادی بود که هما ندیده بودند . یک روز کنار سی وسه پل با هم رسیدند.

اولی سئوال کرد که چرا زاینده خشکیده کف رودخانه این شکلی شده ؟

دومی شروع کرد درباره زیان های قطع کردن آب زاینده رود برای دوستش صحبت کرد. از نابود شدن کشاورزی بالا دست وپائین دست زاینده رود گفت و از بیکاری تعداد زیادی از همشهریان . از ضررهای اقتصادی ، اجتماعی و زیست محیطی گفت و از نابود شدن اکوسیستم تالاب گاوخونی . از رفتن شادابی وطراوت  از شهر و خشگیده شدن درختان بسیاری که به آب زاینده رود زنده بودند.

رفبق دومی که حوصله ش سر رفته بود در جواب اولی گفت.

عیبی نداره درعوض پسته های گله قوجی رفسنجان بازار کشورهای عربی و اروپایی را در انحصار خودش در آورده.


نوشته شده توسط : سروش

نظرات ديگران [ نظر]


شباهت جریان اصلاحات با حکومت شاه مخلوع

دوشنبه 88 شهریور 16 ساعت 1:50 صبح

وجوه مشترک اهداف  اصلاح طلبان با حکومت شاه مخلوع

نزدیک به یک قرن پیش بواسطه دخالت های کسترده مستقیم و غیر مستقیم قدرت های خارجی در امور داخلی ایران سلسله بی کفایت قاجارمنحل و سلسله سرسپرده پهلوی توسط انگلستان و شرکاء به حکومت رسید. در زمان پهلوی دخالت های کشورهای غربی گسترده گردید . رفته رفته قدرت انگلستان افول و به قدرت آمریکا افزوده گردید. در نتیجه مفوذ آمریکا در دردوره پهلوی درتمام شئونات مردم رسوخ کرد. وادادگی و بی ارادگی دولتمردان آن زمان زمینه این تسلط را بیشتر فراهم کرد به گونه ای که قانون کاپیتالاسیون درمجلس ایران به خواست آمریکا تصویب شد. غربیها خصوصا آمریکا ییها بخاطر عزیمت و اقامت در ایران حق توحش می گرفتند. حاکمان آن زمان معتقد بودند برای پیشرفت و آبادانی کشور باید مو به مو قوانین دیگته شده غرب را اجرا کنند .وهمچنین معتقد بودند هرچه بیشتر در همه شئونات زندگی ازغرب پیروی کنند ایران متمدن تر خواهد شد. دریک کلام رمزپیشرفت کشوررا اطاعت کورکورانه از غرب درهمه زمینه ها می دانستند. دقیقا رویه ای  شبیهه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس کنونی داشت که در هیچ زمینه ای استقلال رای از خود نداشته و پیرو بی چون و چرای غرب هستند در همه زمینه ها. البته اعتراض ها ومخالفت هایی هم توسط علماء، روحانیون مبارز، روشنفکران و دانشگاهیان ودانشجویان وفرهنگیان وسایر گروهای مردم انجام می گرفت که به شدت سرکوب می شد ولی نقطه عطف مخالفتها در 22بهمن پنجاه وهفت بود که با رهبری امام خمینی به پیروزی رسید. اهم  اهداف انقلاب عبارت بودنند از: 1- قطع دخالت های قدرت خارجی در مقدرات کشور2- داشتن آزادی بیان قلم و اندیشه. 3- برپایی حکومت اسلامی 4- خودکفایی علمی ،صنعتی و اقتصادی  5- انتخاب سرنوشت کشور توسط خودمردم یا مردم سالاری دینی.

البته به محض پیروزی توطئه های دشمنان هم شروع گردید از نا امنی های داخلی گرفته تا جنگ هشت ساله ، ولی هیچ کدام منجر به سرنگونی نظام انقلابی نگردید.

دوره هشت ساله جنگ تحمیلی و دوره هشت ساله سازندگی فشارهای سنگینی را به مردم ایران تحمیل کرد . البته شاید فشارهای هشت ساله سازندگی بیشتر از زمان جنگ بود. دلیل آن رویکرد مثبت مسئولین آن زمان به همان روش های غرب در زمینه اقتصاد وفرهنگی و اجتماعی بود. پیروی از الگوهای غربی برای ساختن ویرانی های بعد از جنگ خصوصا نسخه های بانک جهانی زمینه نفوذ مجدد غرب را به دست مسئولان کشور فراهم نمود و آنها را امیدوارشدند برای بدست آوردن موقعیت از دست رفته گذشته بایستی از این فرصتها حداکثر بهربرداری را نمایند.

برهمین اساس دربطن تفکرات مسئولان دوران  سازندگی زمزمه هایی مبنی بر اصلاح طلبی وتشکیل احزاب دولتی معتقد به این تفکرمطرح و خیلی سریع جامعه عملی به خود پوشید، احزابی همچون مشارکت و کارگذران سازندگی تاسیس شد. دیری نپاید که جمع کثیری از کسانی که ازابتدا میانه خوبی با انقلاب واسلام وامام خمینی نداشته یا اهدافی خلاف انقلاب اسلامی داشتند ، همچنین لیبراها ودیگرگروهای مخالف حول محوراین احزاب جمع شدند . نقطه عطف این جریان پیروزی در2 خرداد 1376 بود. 

اما تعریف اصلاحات و اصلاح طلبان  در فرهنگ دهخدا از این قرار است.:

اصلاحات یعنی جوینده و خواهنده اصلاح امورکشور - خواهنده تغییرات اساسی در امورکشور به منظور بهبود اوضاع . جمع اصلاح طلبان یعنی دسته های از سیاستمداران یا احزاب سیاسی می باشند که اصلاحات را بی انقلاب وبصورت تکاملی می خواهند.(اصلاح طلبان دربرابر عناصر انقلاابی هستند که معتقد ند اصلاحات باید از طریق انقلاب صورت گیرد)

همان گونه که ازتعریف مشخص است، تغییرات اساسی در اوضاع کشور به منظوربهبود اوضاع-

با توجه به تعریف بزرگترین اصلاحات درکشوربعد ازپیروزی انقلاب صورت گرفت و امام خمینی از بهترین رهبران اصلاحات قرن اخیربوده است و بعد از آن مقام معظم رهبری دامه دهنده اصلاحات واقعی این دوران بوده اند.اگر انحرافی هم در مسیر انقلاب صورت گرفته که نیازی به اصلاح داشته باشد همین آقایانی که فعلا ادعای اصلاح طلبی دارند (خاندان هاشمی، کروبی ، موسوی ،بهزاد نبوی و کلیه همفکرانشان ) این انحراف را ایجاد نموده و حالا به دنبال اصلاح آن هستند.

ازطرف دیگر با توجه به مبانی فکری سران وبدنه جریان اصلاح طلب که اعتقاد عمیقی به غرب و پیروری بی چون و چرا در همه زمینه های اقتصادی، اجتماعی،سیاسی،فرهنگی و..دارد، پس تغییرات مد نظر آنها برگشتن اوضاع کشور به  دوران  قبل ازانقلاب است ، با این تفاوت که دیگرحکومت شاهنشاهی وجود نداشته وبجای آن جمهوری ایرانی حاکم خواهد بود. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که یا این افراد از ابتدا اعتقادی به انقلاب و جمهوری اسلامی نداشته و علت همراهی با انقلاب مصون ماند ومخفی شدن بوده تا زمان مناسب از فرصت پدید آمده استفاد کنند واوضاع را دوباره به حالت اول برگردانند، و یا اینکه ابتداء معتقد بوده ولی بعدا به دلیل پیدا کردن منافع مادی و اقتصادی دچاراستحاله فکری شده و از گذشته خود پشیمان شده اند.

عملکرد گذشته سران اصلاح طلب نیز موید همین دومطلب بوده و از طرفی حمایت های کسترده  کشورهای استمعارگرغرب از اصلاحات نیز مهر تائید دیگری بر این مطلب است. نتیجه کلی این بحث این است که جریان اصلاح طلبی با حکومت حاکم قبل از انقلاب ،دراکثر زمینه ها و اهداف مشترک بوده بجز در نوع حکومت که قبلاا اشاره گردید.

مشترکات جریان اصلاحات با حکومت شاه عبارتند از:

1-    بی اعتقادی هردو جریان به مبنای اساسی وحکومتی اسلام

2-    عدم اعتقاد واقعی به استقلال کشور بدون دخالت قدرت های بزرگ خارجی

3-    پیروری بی چون وچرا، از قونین و مقرارت غرب به عنوان یگانه راه رسیدن به رشد و تعالی کشور.

4-    تلاش برای استیلای فرهنگی غرب در ایران و همرنگی کامل با انها

5-    اطاعت محض از غرب خصوصا آمریکا بمنظوردرامان ماندن از تهدیهای منطقه ای وجهانی

6-    مقدم داشتن منافع ملی آمریکا و غرب بر منافع ملی ایران

7-    تلاش وافر درجهت زدودن فرهنگ و ارزشهای اسلامی واشتیاق فراوان به تسلط فرهنگ غرب بر کشور

8-    مبارزه گسترده وهمه جانبه با کلیه شخصیت ها و جریان های مخالف وغرب ستیز

9-    مرتجع – واپس گرا- اقتدارگرا و دیگتاتور خواندن مخالفان غرب و مدافعان راستین کشور

10-                       فتخارکردن به پیروی و فرمانبرداری کردن از غرب و تشخص پیدا کردن به آن

11-                       تلاش کسترده درجهت بی اعتقاد نمودن نسل جوان نسبت به ارزشهای اسلامی ،ایرانی وآلوده کردن جوانان به شهوات و لذت طلبی به منظورکاستن از تهدید دشمنان ایران درمواقع خطر

با توجه همسوئی اهداف جریان اصلاحات وموج سبز، و حکومت شاه مخلوع درقبل از انقلاب آیا تفاوت چندانی بین رضا شاه، محمدرضا شاه، هویدا ، رزم آرا و ... با محمدرضا خاتمی، محمد خاتمی ، موسوی ، حجاریان، بهزادنبوی ، کروبی و... وجود دارد.

 

 


نوشته شده توسط : سروش

نظرات ديگران [ نظر]


دیگران هم زحمت کشیده اند

سه شنبه 88 مرداد 27 ساعت 12:5 صبح

درخت پر ثمر انقلاب اسلامی در شرایطی سی سالگی خود را می گذراند که گرد و غبارها و جریانات مسموم غربی در نقطه ای مشترک به هم پیوسته و تلاقی کرده و شبه طوفانی را به وجود آورده اند که برای مدتی کوتاه فضای سرسبز و باصفای میهن اسلامی را تیره و تار نموده اند. همچنین این شبه طوفان ها باعث لرزش مختصر درخت نوپای انقلاب و جداشدن و ریختن برگ های ضعیف و نیمه زرد و خشک گردیده است. بدیهی است این ریزش لطمه ای به طراوت و سرسبزی درخت انقلاب نخواهد زد. زیرا ریشه ی این درخت در نه در 30 سال بلکه در 50 سال پیش است و قدمت آن به سابقه مبارزاتی امام بر می گردد.
 برای به ثمر رسیدن این انقلاب عظیم اقشار مختلف مردم ایران زمین متحمل سختی ها، زندان ها، شکنجه ها و تبعیدها شدند و عده ای هم جان عزیز خود را بر سر آن نهادند. در ادامه این تلاش ها اقشار مختلفی از مردم برای تداوم این انقلاب خون دل ها، رنج ها و سختی هایی را متحمل شدند که نه تنها از تلاش سابقون انقلاب کمتر نبوده بلکه بلکه شاید بیشتر هم بوده است. از این دست تلاش ها می توان به جان فشانی رزمندگان اسلام در کردستان وجبهه های جنوب و آشوب های داخلی ، همچنین به رنجها وسختیهای طاقت فرسای آزادگان در دوران اسارت اشاره کرد. 
یا نیم نگاهی به خانواده های معظم شهدا انقلاب اندخت. خانوادهایی که گاهی تمامی دارائی وسرمایه خود که یک ،دو یا چند فرزند خود را در راه حفاظت از انقلاب تقدیم نموده اند. همچنین می توان به جانبازانی اشاره کرد که چه در حین یا در بعد از پیروزی با جراحاتی که از دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برداشته اند،‌صبورانه مقاومت کرده اند. 
سوال: آیا زحماتی که قبل از انقلاب برای پیروزی آن کشیده شده بیشتر بوده یا زحمات بعد از پیروزی که مردم برای حفظ آن متحمل شده اند. آیا عده ای می توانند به این عنوان قبل از انقلاب زحمات زیادی کشیده اند و همراه امام و انقلاب بوده اند- که در قبال آن هم بعد از پیروزی منفعت های بسیار زیادی برده اند- زحمات ادامه دهندگان را نادیده انگارند. آیا این افراد حق دارند به خاطر به حاشیه رانده شدن شان از دایره قدرت و ثروت کل نظام و انقلاب را هدف قرار دهند و با آبرو و حیثیت آن بازی نمایند؟
این در حالی است که بقیه افرادی که چه قبل و چه بعد از پیروزی زحمات بیشتری را متحمل شده اند علاوه بر نداشتن هیچگونه توقع بهره مندی از قدرت و ثروت نداشته اند و عمر خود را بدون چشم داشت وقف انقلاب نموده اند.
آیا می شود صرفا به خاطر به خطر افتادن منافع حزبی و گروهی و خانوادگی تمام زحماتی که برای انقلاب کشیده شده را بر باد داد؟ چرا آدرس اشتباهی می دهند؟ قطع شدن منافع (قدرت و ثروت) که در این سال ها موروثی شده بود چه ربطی به کرامت انسان ها دارد؟ چرا حقوق شهروندی و کرامت انسان و جمهوریت و مسائلی از این قبیل را مطرح می کنند؟ دلیل واضح است: چون با سنگرگیری پشت این شعارهاست که می توان عده ای را فریب داد و به خیابان ها کشانید و به نظام فشار آورد تا موقعیت از دست رفته گذشته را احیا نمود. هنوز زمان زیادی از سیطره ی آقازاده ها بر مقدرات کشور نگذشته است. همان کسانی که حتی به اندازه ی یک دوره ی خدمت سربازی هم دین خود را به این کشور و انقلاب ادا ننموده اند ولی خود را صاحب اختیار این کشور و ملت می دانسته و ایران و ثروت های آن را به عنوان ارث پدری خود می دانند. چه اتفاقی افتاده که دست اندازان به بیت المال اکنون به فکر حقوق شهروندی و کرامت انسانی و آزادی خواهی هستند؟ آیا فراموش کرده اند که بیشترین فشارهای اقتصادی و اجتماعی را در دوران سازندگی و اصلاحات بر مردم تحمیل کردند؟ آیا فراموش کردند که به خاطر تصاحب زمین های کارخانه های نساجی چه بلایی بر سر این صنعت آوردند؟ آیا فراموش کرده اند که کارخانه ها را یکی پس از دیگری ورشکسته نمودند و حقوق کارگران، این قشر ضعیف جامعه را ماه ها پرداخت نکردند و زمانی که کارگران اعتراض می کردند آنها را به شدت سرکوب نموده و علاوه بر ضرب و شتم آن ها را روانه زندان نموده و آن گاه با خیالی آسوده به تصاحب و چپاول املاک و دارایی های کارخانجات پرداختند.
اخراج کردن کارگرهاو پرداخت نکردن حقوق چندین ماهه آن ها و بحرانی کردن وضع اقتصادی خانواده و ها بعضا و دستگیری آن ها مخالف با کرامت انسانی نبود؟ تجاوز به حقوق شهروندی نبود؟ از این نوع مسائل می توان به تصاحب زمین برای دانشگاه آزاد نیز اشاره کرد.
چنین نتیجه می گیریم که این گونه شعارها و ژست ها فقط برای رسیدن به موقعیت ممتاز گذشته است. از طرف دیگر با توجه به مطالب ارائه شده معلوم گردید که دیگران هم زحمات زیادی برای پیروزی و حفظ انقلاب کشیده اند. بدیهی است که انتظار عموم مردم این است که با سران و رهبران این اغتشاشات همانند افراد رده پایین آن ها برخورد شود و آن ها نیز دستگیر محاکمه و مجازات گردند. این انتظار کسانی است که بدون توقع برای انقلاب زحمت کشیده اند.


نوشته شده توسط : سروش

نظرات ديگران [ نظر]


فرزندان ایران

جمعه 88 مرداد 23 ساعت 3:50 عصر
دوستان عزیز سلام
هزاران سال قبل هنگامی که آریائئ ها سرزمین پنهاور و حاصل خیز ایران را برای سکونت برگزیدند بعد ازآن مادها وپارتها سالها هریک بر بخشی از ایران حکومت کردند، تا زمانی که کورش کبیر این دوقوم بزرگ را متحد نمود و اولین حکومت یک پارچه را تشکیل داد. سلسله هخامنشیان، سلسله اشکانیان وسلسله ساسانیان قبل از اسلام به این امرمهم اهتمام ورزیدند. از آن زمان تاکنون   شیرمرادن وشیرزنان دلاورایرانی فراوانی، جان شیرین خود را برسر نگهبانی و پاسداری از این آب وخاک عزیزنهادند. همچنین ادیبان وسخنوران ، اندیشمندان، دانشمندان وصنعت گران فراوانی برای سربلندی این آب وخاک شبانه روزتلاش نموده اند واز لذت زندگی آرام و راحت خود گذشته اند. برای شاهد مدعای خود به نمونه های بسیارکوچکی اشاره می کنم که عبارتند از: کورش، داریوش، زرتشت، سورنا، بوزرجمهر، و اسطورهای بزرگ همچون کاوه آهنگر، رستم زال، آرش کما گیر،سیاوش که قبل از ورود اسلام به این سرزمین بوده اند و مشاهیربزرگ بعد از اسلام همچون رودکی، فردوسی، ابن سینا، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی، مولوی، حافظ، سعدی، خواجه عبدا..انصاری، باباطاهر، عمرخیام نیشابوری، دهخدا و سرداران بزرگ ایرانی همچون یعقوب لیث صفاری، ابومسلم خراسانی، شیخ حسن جوری ونهضت سربداران، آل بویه ، علویون طبرستان، بعضی از فرمانروایان اولیه سلسله صفویه، افشاریه و زندیه، امیرکبیر، میرزای شیرازی ، ایت ا..بهبهانی، ستارخان، باقرخان، سردارجنگل میرزا کوچک جنگلی، رئیس علی دلواری، آیت ا..نائینی ، ایت ا..مدرس ، دکترشریعتی ، مصدق، آیت ا...کاشانی، چمران، ایت ا.. روح ا..خمینی و سرداران بزرگ معاصرخودمان ازقبیل شهیدان صیادشیرازی ، کشوری، فکوری، شیرودی، کاوه ،همت، خرازی، زین الدین، بروجردی، کاظمی، لشکری. البته دراین دورانها حاکمان بی لیاقت و کم مایه ای بوده اند که زمینه نفوذ وتسلط دشمنان وحشی این کشور وملت را فراهم نموده اند. دشمنان دون صفتی همچون اسکندر مقدونی، چنگیز خان مغول، اشرف ومحمود افغان، ودر دوران جدید هم زمینه دخالت مستقیم وغیر مستقیم قدرت های غربی همچون روسیه تزاری، انگلستان مکاروحیله گر، آمریکای جنایتکار و استعمارگر. دراین میان سلسله های قاجاریه و پهلوی بیش ازپیش زمینه نفوذ و دخالت بیگانگان را دراین کشورفراهم نمودند. به گونه ای که اکثر شاهان این دوسلسله دست نشانده مستقیم قدرتها خارجی بودند وبه جای دفاع از منافع این ملت وکشورحافظ منافع قدرتهای بیگانه بودند. دراین دوران ایرانیان که احساس ذلت وحقارت زیادی می نمودند نهضت های استقلال طلبانه زیادی را پایه گذاری نمودند. البته تمامی این نهضت ها به بوسیله دولتهای مزدورودست نشانده سرکوب شدند وتعداد کثیری از مردم شریف ودلاور این کشور جان عزیز خود را دراین راه فدا نمودند. آخرین حلقه از این نهضت های آزادی خواهانه واستقلال طلبانه نهضت عظیم و مردمی ملت ایران بود که توسط ابرمرد دوران معاصرحضرت امام خمینی شروع وهدایت گردید تا اینکه علی رغم خسارات فراوان جانی، مالی، حیثیتی، این نهضت درتاریخ  22 بهمن ماه 1357 به پیروزی رسید. ازهمان روزهای اول پیروزی تلاش های فروانی توسط دشمنان این مرز و بوم و کشور باستانی ایران شروع گردید. دشمنان استعمارگر همچون آمریکا و انگلیس که سابقه طولانی و چند صد ساله دراستمعار این کشور و سایرکشورهای خاورمیانه دارند، وکشورهای اروپایی که منافعی داشتند. حتی درداخل گروهای چپ وگروهای التقاطی که زمانی مدعی آزادی خواهی ومبارزه با استکبار بودند دست دردست اربابان خودبه مبارزه آشکار و پنهان با این مردم پرداختند و در راه مستمعره کردن مجدد ایران وملت عزیز آن چه تلاش هایی که ننمودند. دشمن خارجی از بیرون و دشمنان داخلی هم دردرون کشور فشارها وخسارتهای زیادی به این ملت قهرمان آوردند. ولی بحمداله تاکنون ناموفق بوده اند، وانشاءا..بعد ازاین هم ناموفق خواهند بود. چون فرزندان کاوه آهنگر،رستم، سیاوش، یعقوب لیث، شیخ حسن جوری، سردارجنگل ، رئیس علی دلواری، روح ا..خمینی، همرزمان شهیدان دفاع مقدس زنده وهوشیارهستند. حلقه آخر سلسله توطئه های دشمنان ایران عزیز و سربلند که سربلندی ایران را مخالف اهداف شیطانی خود می داند نهضت پوشالی و به تعبیر رهبری انقلاب کاریکاتوری از نهضت اصیل مردم ایران شروع کرده تحت ((عنوان نهضت سبز)) . این نهضت توسط سرویس های جاسوسی آمریکا، انگلیس، اسرائیل، وبعضی از کشورهای اروپائی طراحی شده ودرخارج ازکشورهدایت کامل می شود. دربین رهبران وهدایت گران داخلی این نهضت کذائی چند دسته وجود دارند.
1- بعضی از آنها ازعوامل بلاواسطه وعامل سرویس های جاسوسی بیگانه بوده که برای انجام ماموریت خود دوره های آموزشی را درخارج ازکشور گذارنده و از لحاظ مالی  و اطلاعاتی تامین می شوند.
2- دسته دوم گروهی هستند که تشنه قدرت وثروت هستند وزمانی داخل حلقه قدرت بوده ولی دیگر اقبال از آنها رویگردان شده ومردم به آنها عنایتی ندارند. این دسته برای برگشتن به قدرت وبهره برداری ازمواهب قدرت با این جریان همراه شده اند. این دسته دارای سابقه مبارزاتی قبل از انقلاب بوده وحتی بعدا ازپیروزی هم تلاش هایی نموده اند. ولی در عوض از مواهب زیادی هم بهرمند بوده اند. سوال دوستانه ای که باید از این دسته نمود این است که، دلیل همراهی  دشمنان دیروز شما که حتی برای نابودی شما و اهدافتان برنامه داشتند وامروزهمراهیتان می کنند چیست؟ انوشیروان سخنی دارد مبنی بر اینکه دشمنِ دشمن من دوست من است. علت دوستی دشمنان دیروزیتان با شما این است که شما دشمن اهداف دیروز خود شده اید نه اینکه آنها دوست شما شده باشند. البته دوستی آنها با شما تا زمان نابودی دشمن مشترکتان است، و بعد از آن یقین بدانید که دوستان امروزی همان دشمنان گذشته خواهند بود وشما را نیز نابود خواهندکرد.
3- دسته دیگر ازرهبران این نهضت سبزینه افرادی هستندکه منافع خودشان را در بندگی و نوکری بیگانگان می بیند ومزدوری برای دشمنان ایران برایشان افتخار است. تاریخ ایران مملو است از خیانت افراد نان به نرخ روزخور و منفعت طلب. همچنین ممکن است بین این گروه کسانی باشند که از انقلاب شکوه مند ملت ایران ضربه خورده باشد.
تفاوت های این نهضت پوشالی با نهضت عظیم ملت ایران:
الف – روح وباطن نهضت شکوه مند ملت ایران استکبارستیزی و ضد بیگانه بود و خواستار قطع دخالت دشمنان ملت و کشورایران درمقدرات خودبود. اما نهضت سبز روح وباطن او استکبارگرائی و دوستی با بیگانگان و دشمنان ملت و خواستار دخالت و تسلط آنها برمقدرات این ملت، و درنهایت به بندگی کشاندن ومستعمره ودست نشانده بودن است.
 ب – یکی ازاهداف مهم نهضت ملت ایران، استقلال طلبی درزمینه های مدیریتی، اقتصادی، علمی، سیاسی، صنعتی، کشاورزی، دفاعی و ... بوده است. خواسته رهبران انقلاب وامام راحل ومردم عزیز ایران قرارگرفتن درقله های بلند عزت وافتخار، مجد و سربلندی نام و آواز ایران وایرانی بوده است.
 ولی برعکس نهضت سبز هدفی جزء فروختن استقلال امرورزی کشور به بهائی اندک به دشمنان ملت وکشور ایران ندارد. بعنوان شاهد مدعا درطرح نقشه راه که چند سال قبل دروزارت خارجه آمریکا برای خاورمیانه تهیه شد، کشورهای بزرگ خاورمیانه بایستی به کشورهای کوچک تقسیم وتجریه شوند (همانند کشورهای کوچک آمریکای جنوبی). ادراه وکنترل وزیرسلطه داشتن  کشور کوچک بمراتب آسان ترازکشورهای بزرگ وقدرتمند است. ایران عزیز ما هم به 4 کشورکوچکتر تقسیم می شود. نقشه این تقسیمات را مدتی در سایت های مربوطه به نمایش گذاشته بودند. 
ج- رهبران نهضت عظیم ملت ایران، مردانی شریف، شجاع، صادق، خودساخته، متعقد به اهداف الهی ، ازجان گذشته والهی بودند که در راس آنها ایت ا..خمینی قرارگرفته بود. امام فردی روحانی که دارای ایمانی قلبی، حکیمی فرزانه، فقیهی جامع الشرایط، سیاستمداری شجاع، رهبری ساده زیست و صادق بود که برای رسیدن به هدف ازجان،مال، آبرو، فرزند ودیگر تعلقات دنیوی خود گذشته بود. یگانه نقطه اتصال اوبه ذات مقدس حضرت حق و پیروی از ائمه عطهار(ص) بود.
اما رهبران این نهضت سبزچه؟ اینان افرادی هستند که دارای روحیه تجملگرائی، اشرافیگری، دنیاطلبی، قدرت طلب، دروغگو و صادق نبودن، سیاست زدگی، وابسته به قدرتهای خارجی، عافیت طلب، عدم ایمان قلبی به هدف و تغیر موضوع دادن بستگی به شرایط، دورنگاه داشتن خود و خانوداه وهمراهان از خطرو...  
د- در نهضت شکوهمند ملت ایران حضور توده های عظیم مردم از هر قشر وطبقه (فرهنگی،بازاری،دانشگاهی،کسبه، کشاورزان، کارگران، روحانیون، دانجشویان، دانش آموزان و...) کاملا مشهود بود که همگی به شعارهای انقلاب ونهضت وفاداربودند.
اما درنهضت قلابی اقشارمرفه و بی درد، لیبرال های وابسته، چپی ها، منافقین مزدورصدام ، سلطنت طلبها؛ توده ای ها، گروهای فیمینسم، همجنس گراها اشرار و گروهای قوم گرا و قاچاقچی همچون گروه ریگی و... حضوردارند. این طیف های مختلف ازهم اکنون ایمان به هدف مشترک نداشته وعده ای از آنها خواستار بکارگیری پرچم شیروخورشید رژیم گذشته بجای پرچم سبزهستند. البته قشرهایی ازمردم شریف هم حضور داشتند که به محض اطلاع از اهداف واقعی از این نهضت جدا گردیدند. زیرا به هیچ وجه خواهان ضعف وزبونی ملت وکشورایران نبوده و نیستند.
ه- یکی ازدیگرویژگی های نهضت ملت ایران آزادی و برقراری حکومت اسلامی براساس تئوری ولایت فقیه امام خمینی بود.
ولی یکی از اهداف  مهم نهضت سبز ایجاد جمهوری بدون اسلام وسکولار وحذف دین از حکومت است. البته این امر بخاطر القائات غربیان است که ادعا دارند دین از سیاست وحکومت جدا است. ولی یادمان نرفته که اکثر سرزمین هایی که انگلستان تحت سلطه خود در آورد، ابتدا مبلغین وکشیشان را گسیل داشته و زمینه استعمار را فراهم می کرد. وهم اکنون آمریکا و اروپا از یکی از مذهبی ترین حکومت های جهان که همان اسرائیل است حمایت همه جانبه می کنند. اساس پیدایش اسرائیل براساس تئوریهای مذهبی خاخانهای آنهاست.
اکنون بعد از گذشت سی سال از نهضت بزرگ ملت ایران نگاهی گذرا، به ایران قبل از انقلاب و ایران بعد ازانقلاب می اندازیم .قبل ازانقلاب ایران از نظر سیاسی، مدیریتی ، نظامی ، اقتصادی ، صنعتی ، علمی کاملا وابسته بود و تحت کنترل و نفوذ آمریکا و اروپا بود. تنها صنعت ما داشتن ذوب آهن، تولید پیکان و چند پالایشگاه و پتروشیمی بود. کشاورزی هم وضع مناسبی نداشت. تعداد دانشگاه ها بسیار محدود و اکثرا تا مقطع کارشناسی فعال بودند .مدیریت کشور هم تحت نفوذ کامل غرب بود، اما امروز  از لحاظ سیاسی ایران کاملا مستقل ، و در تصمیم گیری های جهانی دارای استقلال رای کامل است و از اصل عزت ،حکمت ومصلحت برای ملت ایران و حمایت از منافع ملی پیروی می کند.ملت ایران سمبل استکبار ستیزی و حق طلبی برای سایرملتها است. در زمینه ی صنعتی ، بزرگ ترین صنایع خودروسازی خاور میانه درایران واقع است.ازنظر صنعت فولاد در رتبه جهانی قرارداریم ،خود کفایی در صنعت نفت و کشتی سازی، برق و نیروگاه ها و صنعت نانو تکنولوژی ، تولید هواپیمای بدون سرنشین و سرنشین دار، صنعت هوا فضا و ساختن ماهواره ی امـید وهمچنین داشتن صنعت هسته ای، این ها کوشه ای از پیشرفت های عظیم ملت ایران است.
در زمینه ی علمی گسترش دانشگاه ها ، تولید علم در زمینه های نانو تکنولوژی ، پزشکی ، دارو سازی  وخود کفایی در علم هسته ای ، پیشرفت عظیم در زمینه ی سلول های بنیادی ، دارو های نو ترکیب ازاین جمله هستند.
در زمینه ی دفاعی تولید انواع سلاح های انفرادی و اجتماعی و انواع  موشک ها وساخت ناو کشتی جنگی و زیر دریایی و....خلاصه در همه زمینه ها پیشرفت های زیادی داشته ایم. خلاصه  روزی نبوده که خبری از ایران در جهان شنیده نشده باشد و پیشرفت های عظیم علمی، صنعتی ، و دفاعی اقتصادی وفرهنگی این ملت به دنیا مخابره نشده باشد. این پیشرفت های عظیم در دورانی بوده که بیشترین تحریم ها ، دشمنی ها و فشار ها روی ملت ایران بوده است.دشمنان قسم خورده ملت ایران از این پیشرفت ها نگران بوده وسعی در مهار و برگشت ایران ، به گذشته را دارند.علت هم واضح است از الگوشدن ایران برای سایرکشورهای منطقه  بیمناک اند. جریان (نهضت سبز) سازی هم به همین خاطر است. اگر نگاهی اجمالی به کشور های همسایه و کشورهایی که سر تعظیم در مقابل استکبار فرود آورده اند،بیفکنیم خواهیم دید که هیچ حرفی در زمینه های جهانی برای گفتن نداشته و صرفا مصرف کنندگان علم ، صنعت وفرهنگ غرب بوده و مصرف کنندگان بی چون و چرای کالای مصرفی غربی هستند.بنابراین ملت عزیز ایران این دستاورد های عظیم را به راحتی به دست نیاورده که به راحتی از دست دهد. یقینا قدرشناس این همه نعمت بوده وبرای حفظ وبقای آن تا سرحد جان تلاش خواهد کرد.

نوشته شده توسط : سروش

نظرات ديگران [ نظر]


دروغگو گیست؟

سه شنبه 88 مرداد 20 ساعت 12:40 صبح

دروغگو گیست ؟
درزمان که ما زندگی می کنیم چه بخواهیم وچه نخواهیم درمعرض تبلیغات فراوانی قرارمی گیریم ،این تبلیغات از رسانه های گروهی فراوانی مانند رادیو،تلوزیون،رزنامه،شبکه های ماهواره ای ،اینترنت ( سایت ها خبری وبلاکها) ،موبایل و... ما را احاطه کرده است.گاهی شدت تبیلغات به حدی است که قدرت تفکررا از مخاطب سلب می کنند و همان مطلبی را می خواهد به ما القاء می کنند. اصلا تمام این وسایل ارتباط جمعی به همین منظورطراحی شده اند. اگرنگاهی به تعریف تبلیغات داشته باشیم متوجه این موضوع خواهیم شد. درفرهنگ وبستر تبلیغات را چنین تعریف می کند. ((ارائه منظم وهدفمند اخبارواطلاعات به منظور تاثیرگذاری روی ذهن مخاطب)). بنابراین تمام رسانه های خبری جهان تلاش دارند تا از طریق تبلیغات گوناگگون،اعم ازتبلیغات بازرگانی،اجتماعی،سیاسی ،فرهنگی ،هنری و... ذهن وفکر مخاطبان خود را تحت کنترل درآورده و آنها را در راستای اهدف خود هدایت نمایند. تقریبا بیشتر مردم ومخاطبین تحت تاثیر این گونه تبلیغات قرارمی گیرند. به همی خاطر است که روزانه  هزینه های هنگفتی درسراسرجهان صرف تبلیغات می شود،والبته صدها برابر هزینه های صرف شده ،سود برداشت می کنند. به همین دلیل است که امروزه جنگ های رسانه ای شدت و قوت بیشتری گرفته است تا جنگ های نظامی. درجهان کنونی بوسیله جنگ های رسانه ای حتی می توان حکومت ها را سرنگون وقدرتها جدید مورد دلخواه را برسرکار آورد. هنر تبلیغات وجنگ روانی در این است که قدرت تفکر،تدبروتعمقل درمسائل را ازافراد می گیرد وآنها را ناخواسته مجبور به پذیرش بی چون وچرا مسائل مطرح شده می نماید.
به عنوان نمونه درهمین انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران این مساله کاملا مشهود بود.جناح به اصطلاح اطلاح طلب ودرحقیقت افساد طلب از مدتها قبل از انتخابات سعی نمود به مخاطبین خود چنین القاء کند که رقیب صداقت نداشته و اصلا صلاحیت برگرگذاری انتخابات سالم را ندارد وبه همین منظوربایستی ناظرین بی طرف بین الملی برانتخابات حضورداشته باشند،واگر چنین نشود حتما تقلب خواهد شد. القاء تقلب ازطریق ساست ها ، روزنامه ها ی وابسته اصلاح طلب،شبکه های ماهواری پشتیبان،سخنرانان وحتی از تریبون های عمومی بارها وبارها تکرار گردید. این رسانه های جمعی آنقدرمخاطبان خود را بمباران تبلیغاتی کردند که دیگر جای هیچ گونه شبهه ای نگذاشتند. کاربجایی رسید که موسوی لیدرو نامزد اصلی ومطرح این جریان یکی دو شب قبل ازانتخابات بصورت کاملا بی شرمانه مسئولین نظام وشخص رئیس جمهور را به دروغگویی متهم نمود. درچنین شرایطی  عده ای ازمردمی که 4 سال دوره ریاست جمهوری را دیده و شاهد تلاش های فراوان وشبانه روزی رئیس جمهور ودولت بودندو تلاشهای مجدانه آنها را درجهت کسترش عدالت وقطع نمودن دست مفت خوران و آقازاده ها و ازما بهتران از بیت المال دیده بودند .سفرهای استانی وآثارارزشمند آن را دیده بودند ، کم شدن فاصله طبقاتی را مشاهد نموده بودند،وکم رنگ شده اشرفی گرائی وتجمل گرائی را دیده بودند ،تحت تاثیر تبلیغات مسوم ودروغین مدعیان دفاع از مردم قرار گرفتند . البته چنین شرایطی هم قبلا هم تکرار شده است. مثلا صدراسلام معاویه ازهمه امکانات آن زمانه استفاده کرد وعلی (ع) را به عنوان فردی که نماز هم نمی خواند معرفی کرد و لعن بر علی را باب کرد. شنیدن این واقعه برای ما غیرباوربود وبا خود می گفتیم مگر مردم آن زمان شاهد فداکاری علی (ع) درکنار پیامبرنبوده اند ،مگرتوصیفات علی وجانشینی آن حضرت را از زبان پیامبر نشیده اند . پس چرا موردفریب معاویه وعمروعاص قرارگرفتند. علت را باید در جنگ تبلیغاتی وجنگ روانی معاویه وعمر عاص جستجو کرد.
حالابعد ازگذشت دوجلسه از دادگاه اغتشاش گران رابطه های پنهانی سران اغتشاش با دشمنان قسم خورده ملت ایران مشخص شده است. اربابان این جریان به اصلاح اصلاح طلبان هم به حمایت مالی ،فنی ومهندسی، فکری ورهبری اینها اذعان دارند. اما سران روسیاه این جریان هم چنان سعی در تکرار اعادی توخالی خود دارد وخود را مانند رهبران آزدایبخش نهضت های جهانی می داند. اکنون این سئوال مطرح است که ،آیا رهبران اصلاح طب دروغگو هستند که با دشمنان مستکبرملت ایران مانند آمریکا ،اگلیس پیراستعمار،فرانسه ونژاد پرستان اروپا، برضد ملت هم قسم شده اند. یا کسانی که برای سربلندی ملت ایران بارها وبارها در جبهه های گوناگون (ازجبهه های جنگ وشهادت گرفته تا جبهه های فرهنگی واعتقادی واقصادی ) ازجان و آبروی خود مایه گذاشته وهمواره آماده جان فشانی می باشند. باید از آقای موسوی پرسید دروغگو گیست؟ شماکه درستاد انتخابیتان ازهمه گونه عناصر منافق،سلطنت طلب،سکولار،مارکسیست،لیبرال وحتی اتباع بیگانه انگلیس وآمریکا و رابطینشان حضور داشتند، وبا وجودیکه هم خود وهم دوستانتان می دانستید که تقلبی نشده باز مردم را به خیابان ها کشاندید وآن همه خسارت جانی و مالی و روحی  برای این مردم فراهم کردید؟ شما دروغگو هستید نه جناح مقابل شما و رغیبتان که تمامی ستادهای انتخابیش را مردم با ایمان وانقلابی و استکبارستیز اداره می کردند.   

نوشته شده توسط : سروش

نظرات ديگران [ نظر]


آیا ما حق داریم؟

جمعه 88 مرداد 16 ساعت 1:35 عصر
آیا ما حق داریم
دوستان سلام . میلاد حضرت مهدی (عج) بر همه شما مبارک .
در این ایام حاجت مندان و ارادت مندان خاندان عصمت وطهارت ، برای اجابت حاجات خود وهمچنین عرض ارادت به معصومین نذورات زیادی می کنند. شکل ادای نذورات متفاوت است. بعضی چشنهای را درمکانهای خاصی  برپا کرده وطی آن پذیرایی می کنند . بعضی نذورات خود رابه بنیادهای خیریه ومذهبی می دهند وبعضی به کمیته امداد،بهزیستی و بعضی دیگران این نذورات را درغالب کمک به نیازمندان ،بیماران و... می پردازند. بعضی هم خود مبادرت به توضیح شیرینی وشربیت بین مردم می کنند. البته همه این روشها پسندیده و خوب است. اما بعضی مواقع این روش آخر مشکلاتی را برای مردم فراهم می آورد. بعنوان مثال مغازه داری محترمی  را تصورکنید که  شب یا شام عید نذر خود راجلوی مغازه اش می خواهد توزیع کند واین توزیع را به سطح خیابان می کشاند . با آمدن سینه هی شربت وشیرینی به داخل خیابان کم ترافیک ایجاد می شود ورفته رفته طول اتومبیل های متوقف زیاد می شود ، تاجایی که بعد از گذشت مدتی ترافیک سنگینی پدید می آید . حالا شما تصورکنید دربین این درماندگان ممکن است بیماری باشد که باید سریع به بیمارستان برسد،پزشکی باشد که باید خود را سریع به بیمارستان برساند، مسافری باشد که باید به موقع به ترمینال یا فردوگاه برسد، ماشین های  امداد آتش نشانی یا آمبولانس باشد که باید به موقع انجام وظیفه کند. یا تیم های حوادث شرکت ،آب ،برق ، گاز،ویا دیگری باشد که عدم حضوربه موقع باعث خسارت جانی و مالی شود . از این های گذشته وقت مردمی که در ترافیک تلف می گردد، بنزینی که مصرف می شود، آلودگی هوا وآلودگی صوتی که پدید می آید ، تصادفات ومشاجرات احتمالی به بین رانندگان بوجود می آید . ومهمتر از همه اینکه بعد از اتمام جشن باقیماندهای ظروف یک بارمصرف وپوسته ها کیک وشیرینی ، منظره ای بسیار اسف باردرخیابان ها بوجود می آورد وتا ساعت ها رفتگران عزیز بایستی تلاش کنند تا وضع به حالت عادی برگردد. خلاصه همه وهمه این مسائلی که پدید می آید آیا مورد رضایت معصومین است. آیا آنها راضی به این همه آزار واذیت به مردم هستند . آیا اگر آنها حضورداشتند راضی می شدند به خاطر آنها این همه مردم وبندگان خدا مورد آزارواذیت قراربگیرند.به نظر شما آیا ما حق داریم به خاطر ادای نذورات خود حقوق سایر شهروندان و بندگان خدا را نادیده بگیریم .شی اتخاذ کنند که ضمن برگذاری شکوه مند ایاد،جشن ها وحتی مراسم سوگواری ، مزاحمتی برای سایر بندگان خدا وهمشریان خود ایجاد ننمایند مسلما اجر بیشتری خواهند داشت .  

نوشته شده توسط : سروش

نظرات ديگران [ نظر]


<      1   2   3   4   5      >